چگونه یک ذهنیت رشد را پرورش دهیم
راجر بنیستر را به خاطر دارید؟
تا سال ۱۹۵۴، برای انسان غیرممکن به نظر می رسید که یک مایل را در کمتر از چهار دقیقه بدود. سپس بنیستر این کار را انجام داد و رکوردش فقط برای ۴۶ روز. در ۶۷ سال آینده، بیش از ۱۵۰۰ دونده چهار مایل را شکست دادند.
چه چیزی تغییر کرد؟ فقط اعتقاد به آنچه ممکن است.
قوی ترین ایده ها
سریع، قدرتمندترین ایده های تاریخ را نام ببرید!
دموکراسی؟ آره این خیلی خوبه برای حدود ۲۵۰۰ سال.
بهره مرکب؟ خوب، کمتر جذاب است، اما مطمئناً کار می کند.
«اجازه نمیدهید در هنگام خروج به شما برخورد کند؟» هوم، عجیب است که شما آن یکی را ذکر کنید، اما عملی است—من آن را دوست دارم، دوستش دارم.
چگونه: “آنچه فکر می کنی، همان می شوی.”
می دانم، درست است؟ بگذارید یک دقیقه مغز شما را چروک کند.
این ایده که افکار ما به واقعیت تبدیل می شوند؟ این چیزی است که ما تمایل داریم آن را فراموش کنیم، حتی اگر بدانیم درست است. ما ترجیح میدهیم با عوامل خارجی دست و پنجه نرم کنیم—تغییر رژیم غذایی، تغییر شغل، امتحان کردن یک هک زندگی جدید. اشتباه نکنید، اینها به شما کمک می کنند به سمت زندگی بهتر حرکت کنید. اما موفق ترین افراد تاریخ این را می دانند: شما افکار واقعیت شما را ایجاد می کنند.
خرد باستانی یک طرز فکر رشد
در سال ۶۰۰ قبل از میلاد یک معلم روحانی به نام لائوزی – که به نام لائو تزو نیز شناخته می شود – راه می رفت زمین.
آموزههای او تبدیل به تائو ته چینگ شد (البته درباره تألیف آن بحث شده است)، کتابی که در بخشی از آن، می آموزد که افکار و تمایل به بازکردن احساسات و تجربیات، واقعیت شما را شکل می دهد: “اگر خود را به روی تائو باز کنید. ، / تائو مشتاقانه از شما استقبال خواهد کرد. / اگر خود را به فضیلت باز کنی / فضیلت بخشی از تو می شود. / اگر خودت را به زیان باز کنی / گمشدگان از دیدنت خوشحال می شوند. / “وقتی به مردم اعتماد نکنید، / مردم غیرقابل اعتماد می شوند.”
در همان زمان، یک شاهزاده هندی، سیذارتا گوتاما خود را ترک کرد. کاخ زندگی خود را وقف کشف حقیقت و روشنگری کند. امروزه، بیش از نیم میلیارد نفر در حال تمرین بودایی هستند یکی از بزرگترین ادیان جهان.
«ذهن مقدم بر همه حالات ذهنی است. ذهن رئیس آنهاست. ترجمه آچاریا بوداراکخیتا Dhammapada، مجموعه ای از آموزه های گوتاما بودا.
نسخه کینگ جیمز کتاب مقدس مسیحی می گوید؟ «نان او را که چشم بد دارد نخورید و غذاهای خوش طعم او را نخواهید. اما دل او با تو نیست. / لقمه ای را که خوردی، استفراغ می کنی و کلمات شیرینت را از دست می دهی.»
حضرت محمد؟ “ثروت از انبوهی از خیرات دنیوی نیست، بلکه از یک ذهن راضی است.”
سنتهای معنوی مهم جهان موافقند: ذهن ماده را ایجاد میکند.
مذهبی نیستید؟ من هم نیستم، اما از خردی که به خطر من امتحان کرده است، دوری می کنم. یک سنت سکولار، رواقی گری چطور؟
سنکا فیلسوف رومی خاطرنشان کرد: “تسخیر ناپذیر بودن قدرت ذهن است.”
وقتی ایدهای بهطور مستقل در تمام نقاط جهان توسعه مییابد و بیش از ۲۰۰۰ سال باقی میماند، شاید ارزش توجه را داشته باشد.
معلمان پدربزرگ و مادربزرگ ما
سپس کل آن شکست دوران تاریکی رخ داد، اما در اواخر قرن گذشته، این ایده که افکار برابر با قدرت هستند، بازگشتی جدی داشت.
جنبه قانون جذب داشت پاهای خود را پیدا می کرد که در سال ۱۹۰۳ جیمز آلن کتابی پرفروش به نام همانطور که انسان فکر می کند، که استدلال می کند که اعمال ناشی از فکر است: «افکار حیوانی به عادت های مستی و نفسانی متبلور می شوند، که به شرایط فقر و بیماری تبدیل می شوند: افکار ناپاک از هر نوع به نشاط آور متبلور می شوند. و عادات گیج کننده، که به شرایط منحرف کننده و نامطلوب تبدیل می شوند: افکار ترس، شک و بلاتکلیفی به عادات ضعیف، غیرمردانه و بی اراده متبلور می شوند، که در شرایط شکست، تنگدستی و وابستگی برده وار متبلور می شوند: افکار تنبل به عادت های ناپاک متبلور می شوند. و بی صداقتی که در شرایط ناپاک و گدایی تثبیت می شود: افکار نفرت انگیز و محکوم به عادت های اتهام و خشونت متبلور می شوند که به شرایط آسیب و آزار تبدیل می شوند. انواع مختلف در عادات خودخواهی متبلور می شوند که به شرایط کم و بیش ناراحت کننده تبدیل می شوند.”
ناپلئون هیل در سال ۱۹۳۷ با Think & Grow Rich، نسخه دهه ۱۹۶۰ که بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه فروخته شد. شش کلمه در کتاب هیل، “شما همان چیزی می شوید که به آن فکر می کنید”، از ارل نایتینگل الهام گرفت تا عجیبترین راز را بنویسد. . این آلبوم که در سال ۱۹۵۶ منتشر شد، پس از فروش بیش از ۱ میلیون نسخه، اولین رکورد طلایی را برای کلام گفتاری به دست آورد.
چهار سال بعد، در سال ۱۹۶۰، نایتینگل و لوید کانانت با همکاری یکدیگر بلبل را تأسیس کردند. -Conant Corporation، شرکتی که از آن زمان تاکنون کتابهای صوتی متنوعی تولید کرده است.
منصفانه است که بگوییم این ایده – که افکار قدرت دارند – پایه و اساس صنعت توسعه شخصی چند میلیارد دلاری، و دلیل اینکه شما در حال خواندن این مقاله موفقیت هستید.
علم مدرن فرا می رسد
همه ایدهها خوب نیستند زیرا تداوم دارند. من نگرانی شدیدی در مورد طالع بینی دارم، که به نوعی هزاران سال زنده ماند. پس باز هم، ما Sagittarians افراد بسیار شکاکی هستیم.
اجازه دهید شما دانشمندان را در آغوشی گرم و محبت آمیز ببرم تا این خبر خوب را به اشتراک بگذارم: علم سرانجام به این حزب پیوست و آنچه را که ذهن برتر ما برای هزاران سال می دانسته است تأیید کرد – ذهن ما آنچه را در واقعیت ما نشان می دهد ایجاد می کند.
>
ماه گذشته نسخهای از مجله SUCCESS را برداشتم زیرا میدانستم در آن حضور خواهم داشت و میدانید، من بیهوده هستم.
مقاله دیوید بایر مرا جذب کرد. او به وضوح در مورد طرز فکر جدی فکر کرده است.
من برای لیست ایمیل او ثبت نام کردم، و بعداً با ۱۳ پیام خودکار و بسیاری از حفره های خرگوش گوگل، علم جالبی در مورد قدرت تفکر آموختم:
افکار ایجاد شادی می کنند.
در یک مطالعه در سال ۲۰۲۱ که در Psychologica Belgica منتشر شد، محققان دریافتند که اولویت دادن به مثبت بودن به طور متوسط باعث افزایش رفاه، شادی و رضایت کلی از زندگی در شرکت کنندگان شد. با این حال، محققان همچنین دریافتند که اولویت دادن به شادی – یعنی ایجاد هدف برای شاد ماندن مداوم – “به احساس افسردگی و تنهایی منجر می شود و تا حدی احساس شادی را کاهش می دهد.” >
ذهنیت های مثبت استرس را کاهش می دهد.
یک کارآزمایی بالینی کوچک منتشر شد در Journal of Education and Health Promotion دریافت که “آموزش تفکر مثبت” باعث افزایش احساسات مثبت و کاهش میزان استرس و اضطراب در بین بیماران همودیالیزی شد. علاوه بر این، این برنامه “توانایی [شرکت کنندگان] را برای مقابله با استرس و اضطراب از طریق افزایش آگاهی آنها از توانایی ها، استعدادهای ذاتی و نقاط قوتشان افزایش داد.”
تجارب خودمان می تواند ما را راهنمایی کند.
یک مطالعه منتشر شده در Journal of Positive Psychologyاز یک “گذراندن دوره خوب” که توسط یکی از محققان برای آموزش به شرکت کنندگان چارچوب “HEAL” – یعنی “داشتن یک تجربه مفید”، “غنی کردن” استفاده شد. آن، «جذب آن» و «مواد مثبت و منفی را پیوند دهید». پس از اتمام دوره، محققان دریافتند که شرکت کنندگان در “معیارهای ترکیبی” مثبت، شادی و عملکرد شناختی و همچنین “معیارهای فردی” مانند شفقت به خود و قدردانی افزایش یافته اند. در یک پیگیری دو ماهه، شرکتکنندگان به افزایش شادی و عملکرد شناختی خود ادامه دادند، اما فقط «پیشرفتهای مرزی قابل توجهی در احساسات مثبت» داشتند.
منفی قدرت ما را می دزدد.
استرس و اضطراب تأثیر منفی بر بیشمار زمینه های زندگی ما—از جمله محل کار دارد. . در مطالعه ای منتشر شده در ژورنال پزشکی کانزاس،محققان از “پرسشنامه سلامت و کار” استفاده کردند و یک همبستگی منفی بالقوه بین سطوح استرس درک شده و بهره وری کارکنان. یعنی “نمرات استرس بالاتر به طور قابل توجهی با نمرات بهره وری پایین تر همراه بود.” در حالی که سطوح بالای استرس بر تمام زیرمقیاسهای «پرسشنامه سلامت و کار» تأثیر میگذارد، محققان تأثیر زیادی بر رضایت شغلی پیدا کردند.
ذهنیت دیگران بر طرز فکر ما تأثیر می گذارد.
“نرون های آینه ای،” که برای اولین بار در مغز میمون ها کشف شد، به اقداماتی که در دیگران می بینیم پاسخ دهید. اطراف خود را با متفکران مثبت پر کنید و یکی خواهید شد.
اگر بدانیم که افکار ما واقعیت ما را ایجاد می کنند و ذهنیت منفی در حال حفظ است ما از آنچه می خواهیم…
پس چگونه زندگی مورد نظر خود را ایجاد کنیم؟
ذهنیت رشد
به عنوان یک محقق جوان، پروفسور دانشگاه استنفورد، کارول اس. دوک، دکترای تخصصی .، علاقه مند بود بداند چرا برخی افراد با شکست کنار می آیند و یادگیرنده بودن را انتخاب می کنند و برخی دیگر نه. او مانند هر محقق خوبی روی کودکان آزمایش کرد و چالشهای سختی را برای آنها به وجود آورد برای حل یا فرصتی برای مقابله با پازل های سخت تر.
در حالی که بسیاری از آنها دست و پا می زدند، برخی کاسه های خود را لیس می زدند و می گفتند: “من عاشق چالش هستم.” چه اتفاقی برای آن افراد عجیب و غریب افتاد؟
نسخه کوتاه: آنها یک طرز فکر رشد را اتخاذ کرده بودند.
داستان رشد و طرز فکرهای ثابت
شما افرادی را ملاقات کردهاید که ذهنیت ثابتی دارند. آنها از ظاهر خوب ناراحت هستند و اشتباهات خود را می پوشانند. آنها به موقعیت خود در ترتیب نوک زدن اهمیت می دهند.
افراد با طرز فکر ثابت معتقدند که در بدو تولد مقدار ثابتی از استعداد به ما اختصاص داده شده است و این تعیین می کند که تا چه حد در زندگی پیش برویم. آنها باید خود را ثابت کنند و ناامیدانه به دنبال تأیید معلمان، همسالان، روسا و جامعه باشند. هدف اولیه آنها؟ باهوش نگاه کنید!
افرادی که ذهنیت رشد دارند بر این باورند که استعداد تنها بخشی از دستور العمل موفقیت است و با تلاش و مطالعه هیچ محدودیتی وجود ندارد.
آنها هوس چالش دارند و به شکست اهمیتی نمیدهند، زیرا آن را توقفی ضروری در مسیر شهر ویکتوری میدانند، و نمیتوانند به نحوه قضاوتشان اهمیت دهند. هدف شماره ۱ آنها بهبود است.
ما با طرز فکر رشد به دنیا آمده ایم. شما هرگز کودکی را نخواهید دید که از تلاش و شکست می ترسد. اما قراردادهای اجتماعی و یک سیستم آموزشی کهنه به ما می آموزد که از “انجام اشتباه” بترسیم.
می دانیم طرز فکر ما به معنای واقعی کلمه واقعیت ما را ایجاد می کند. اکنون می دانید که بین یک ذهنیت ثابت و رشد انتخاب دارید. من فکر می کنم انتخاب ما روشن است.
اما چگونه میتوانید یک طرز فکر رشد ایجاد کنید؟ اگر فقط ابزارهایی وجود داشت که می توانستیم استفاده کنیم…
رشد ذهنیت شما را هک می کند
دان دریپر از
Mad Men در حدود سال ۲۰۱۰ در سیلیکون ولی درگذشت. برنامه نویسان ۲۰ ساله با هودی او را کشتند.
منظورم این است که با بودجه محدود، بسیاری از استارتاپها نمیتوانند از پس تبلیغات سنتی برآیند، بنابراین روشی هوشمندانه و ارزان برای بازاریابی خدمات خود و یافتن مشتریان ابداع کردند: هک رشد.
اگر با روش راه اندازی ناب آشنا هستید ، این آهنگ آشنا به نظر می رسد: برای آزمایش سریع تاکتیک های بازاریابی، اندازه گیری نتایج از نزدیک، شناسایی آنچه کار می کند، سپس آزمایش خود را به طور مکرر اصلاح کنید—همه در تعقیب رشد بی امان و کاهش هزینه های بازاریابی.
به عنوان مثال، Airbnb در مراحل اولیه خود تاکتیک هایی را برای ثبت نام کاربران جدید امتحان کرد. اما زمانی که این قابلیت را برای کاربران به اشتراک گذاشتن سریع و آسان لیستهای خود در Craigslist اضافه کرد، رشد سریعی داشت.
پرورش طرز فکر رشد: هک هایی از دره سیلیکون
اگر افکار واقعیت را ایجاد میکنند، اتخاذ یک طرز فکر رشد ما را به سمت موفقیت سرعت میدهد و آزمایشهای سریع میتواند به ما در کشف بهترین استراتژیهای رشد کمک کند، پس چرا نمیتوانیم هک رشد را برای پرورش طرز فکر رشد به کار ببریم؟ در اینجا پنج تکنیک وجود دارد که می توانید برای انجام این کار دقیقاً استفاده کنید:
۱٫ ابتدا یک باور کوچک بخش مشتری را هدف قرار دهید.
بنشینید و فکر کنید. یک عادت ذهنی که برگزیده اید و بیشتر به رشد شما آسیب می رساند چیست؟
قضاوت مال من است. من مردم را به خاطر نحوه رانندگی آنها قضاوت می کنم و با دیدن کسی که زباله می بینم عقلم را از دست می دهم. بحثهای سیاسی در فیسبوک من را میکشد و با احساس کثیف کنار میروم.
می دانم که این تمایل به قضاوت در خدمت من نیست. انرژی ذهنی ام را از من می گیرد، و من این بخش از ذهنیتم را هدف قرار داده ام تا روی آن کار کنم. یعنی شفقت را جایگزین قضاوت کنیم.
۲٫ تست A/B (فکری) را اجرا کنید.
تست A/B Startup 101 است: دو تبلیغ مختلف را در رسانه های اجتماعی اجرا کنید و ببینید کدام یک عملکرد بهتری دارد. برنده را نگه دارید، سپس آن را در کنار یک آگهی جدید آزمایش کنید. تکرار کنید.
ما می توانیم همین کار را با نگرش خود انجام دهیم. به مدت یک هفته، فقط به یکی از اعتقادات خود توجه کنید، مانند “کار من خسته کننده است”، و هر روز یک یادداشت مکتوب از احساس و تجربه خود داشته باشید (مثلاً: “حال و هوا: شش از ۱۰٫ با من وارد دو بحث شدم. رئیس.”)
در هفته دوم، تصمیم بگیرید که باور مخالف را اتخاذ کنید. (یادداشت جانبی: اگر فکر می کنید نمی توانید افکار خود را تغییر دهید، از خود بپرسید: “اگر من کنترل افکارم را در دست ندارم، کیست؟”)
ممکن است به نظر برسد، “اگر دقیق نگاه کنم همیشه اتفاق جالبی در محل کار رخ می دهد.” باز هم، نتایج خود را ثبت کنید. به این باور پایبند باشید که بهترین نتایج را به همراه دارد. با سایر بخشهای تفکر خود تکرار کنید.
۳٫ کمی تجزیه و تحلیل اعمال کنید.
کارآفرینان استارتآپ میدانند که اگر میخواهند کسب و کار خود را هک کنند، باید بدانند که کاربرانشان چه میکنند.
در تجارت من، پس میخواهید بنویسید؟، من از Google Analytics برای دیدن استفاده میکنم کاربران در کدام صفحات وب قرار می گیرند، چه کاری انجام می دهند و آیا کمپین های بازاریابی من موثر هستند.
بیشتر ما میتوانیم از تحلیلهای بیشتری در زندگی خود استفاده کنیم. این می تواند به معنای نگه داشتن یک دفتر خاطرات از افکار و حالات شما باشد. هر شب قبل از خواب، از خود بپرسید: «چه افکاری بر روز من غالب بود؟ این چه تاثیری بر روحیه من داشت؟ چه تأثیری بر بهرهوری من داشت؟»
وقتی میدانید در ذهن شما چه میگذرد، میتوانید طرز فکر خود را به گونهای تنظیم کنید که به بهترین نحو به رشد شما کمک میکند.
۴٫ یک طرز فکر ویروسی را تشویق کنید.
تشویق کاربران به اشتراکگذاری محتوای شما یکی از راههای پیوندهای ورودی ایجاد کنید و اینترنت را به دست آورید.
از یک رویکرد مشابه برای ایجاد یک حلقه ذهنیت مثبت استفاده کنید.
اجازه دهید بگوییم که امروز بهطور استثنایی مراقب زمانهایی هستید که میخواهید درباره کسی قضاوت کنید (بر اساس مدل فرانظری). برای این کار به نوعی به خود پاداش دهید، چه این که به معنای واقعی کلمه به پشت دست بزنید یا کار را به موقع ترک کنید.
به این ترتیب، شما افکار سالم و خود را تقویت می کنید ناخودآگاه بیشتر میخواهد، یک چرخه ویروسی با فضیلت را شروع میکند و یک طرز فکر رشد را پرورش میدهد.
۵٫ اهرم اشخاص ثالث.
هکرهای رشد استاد سوار شدن به کتهای دیگران هستند. آیا نیاز به افزایش لیست ایمیل خود دارید؟ یک پست وبلاگ مهمان برای مخاطبان زیادی بنویسید. آیا نیاز به راه اندازی یک شرکت پردازش پرداخت چند میلیارد دلاری دارید (اهم… پی پال)؟ eBay را متقاعد کنید که از فناوری شما استفاده کند.
میتوانیم با پیوند کردن خود به افراد با نگرشهای عالی، همین کار را برای ایجاد یک طرز فکر رشد انجام دهیم. شما میانگین افرادی هستید که بیشتر با آنها معاشرت می کنید.
همچنین: با خواندن بهترین کتابها، خود را در معرض افکار مثبت و سالم قرار میدهیم که میتوانیم آن را به عنوان تفکر خودمان در نظر بگیریم.
چگونه ذهنیت رشد را توسعه دادم
من رشد هر بخش از زندگی خارجی ام را هک کرده ام. من بیش از ۱۰۰۰۰ پومودورو جمع آوری کرده ام. باج یک پادشاه را صرف مکملها و قهوههای ضد گلوله کردم، کتابخانهای از مجلات جمعآوری کردم، بیوقفه سال/ماه/هفته/روزم را برنامهریزی کردم، به باشگاه ۶ صبح (با عرض پوزش، شارما، من فقط نمی توانم ساعت ۸ شب بخوابم) و جانور گوشی هوشمند را رام کرد.
این عادات بیرونی زندگی من را بی نهایت بهبود می بخشد. اما با کاهش بازده، شروع به انجام کارهای درونی برای پرورش ذهنیت رشد کردم. این روزها درها بسیار راحت تر باز می شوند.
اگر جایی که می خواهید در زندگی نیستید، ممکن است زمان آن رسیده باشد که تمرکز خود را به سمت داخل معطوف کنید.
من کنجکاو هستم، تجربه شما از تغییر طرز فکرتان چیست؟ در نظرات زیر به من اطلاع دهید.
این مقاله در اکتبر ۲۰۱۹ منتشر شده و به روز شده است. عکس از shurkin_son/Shutterstock