40 سال پیش، ردبول یک کار را تقریباً بدون استارت آپ انجام داد همیشه در نظر می گیرد. امروز یکی از بنیانگذاران نوشیدنی انرژی است ارزش 25 میلیارد دلار
۴۰ سال پیش، ردبول یک کار را تقریباً بدون استارت آپ انجام داد
همیشه در نظر می گیرد. امروز یکی از بنیانگذاران نوشیدنی انرژی است
ارزش ۲۵ میلیارد دلار
تصور کنید در حال دیتریش ماتشیتز و شما به تازگی پس از تحمل یک پرواز ۱۴ ساعته از اتریش به تایلند، از هواپیما خارج شدید. حتی اگر دوست دارید به رختخواب بروید، کاری دارید که باید انجام دهید. باید تجمع کنید.
اما به جای صرف چند قهوه، یک بطری کریتینگ دانگ را امتحان کنید. me-up” که بیشتر مورد علاقه کامیون داران و کارگران دستی است. در کمال تعجب، جت لگ شما از بین میرود.
بنیانگذار کریتینگ دانگ، Chaleo Yoovidhya، را متقاعد میکنید که با شما وارد تجارت شود. .
در حالی که برنامه اولیه شما این است که روی دو کشور خود تمرکز کنید، در اعماق ذهن خود به بزرگتر فکر میکنید. چه کسی میداند: اگر اوضاع فوقالعاده خوب پیش برود، میتوانید روزی یک شرکت جهانی بسازید.
رویاپردازی بزرگ نیاز به نام جدید، نام تجاری جدید و استراتژی قیمت گذاری جدید دارد، بنابراین تصمیم می گیرید که در اتریش، ردبول به عنوان یک محصول ممتاز و لوکس. اما در مورد طعم آن چطور؟
اینجاست که همه چیز می چسبد. کریتینگ دانگ، خیریه بودن، به دور از خوشمزگی است. مشتریان ممکن است جذب طعمهایی مانند تمشک انبه یا لیمو زنجبیلی شوند – و هزینهای برای آن بپردازند. این کاری است که اکثر بنیانگذاران استارتآپ غذا و نوشیدنی انجام میدهند.
اما نه Mateschitz و Yoovidhya. بنیانگذاران تصمیم میگیرند که یک نوشیدنی انرژیزا مزه آشنا نداشته باشد. (یا حتی لزوماً خوب است.)
طبق کتاب باب هلمز طعم: علم نادیده گرفته شده ما، به جای ساختن طعمی مصنوعی که برای تقلید از طعمهای طبیعی طراحی شده است، Red Bull با طعمی “فانتزی” ساخته شد. “عمداً نامتعادل شد تا احساس نشاط، حتی تحریک شود.”
این کار موثر بود. سعی کنید طعم اصلی ردبول را توصیف کنید. در نهایت، شما تسلیم خواهید شد و می گویید: “اوم … مزه اش شبیه ردبول است.”
با این وجود، حرکت مخاطره آمیز: درجه آشنایی می تواند به جذب مشتریان اولیه به محصولات جدید کمک کند. Red Bull Raspberry Mango ممکن است برای افرادی که تمشک یا انبه دوست دارند جذاب باشد.
اما آشنایی دسته بندی محصول جدیدی ایجاد نمی کند. به همین دلیل است که Mateschitz و Yoovidhya تصمیم گرفتند نه تنها مورد استفاده محصول خود، بلکه طعم آن را نیز متمایز کنند.
با طعمهای آشنا شروع کنید، و مشتریان باید آن طعم ها را دوست داشته باشند. زغال اخته، لیموترش یا زغال اخته؟ آن طعمها باید بعداً بیایند. مشتریان ابتدا باید ایده یک نوشیدنی انرژیزا را قبول میکردند، که برای ماتشیتز و یوویدیا به این معنا بود که ردبول باید طعمی شبیه چیزی را که مشتریان قبلاً نچشیده بودند، بچشند.
ابتدا یک طعم آشنا را معرفی کنید، و «نوشیدنی انرژیزا» ممکن است هرگز مورد توجه قرار نگیرد.
پس از جذب کردن، آنگاه طعمهای آشنا را میتوان معرفی کرد.
کار کرد. حتی اگر محصولاتی مانند Monster، Bang، Rockstar و دیگران سهم بازار خود را به دست آوردهاند، بازی تداعی کلمه را با «نوشیدنی انرژیزا» انجام دهید و احتمالاً اولین پاسخ شما «ردبول» خواهد بود. (البته، نه فقط به این دلیل که شرکت اساساً بازار را ایجاد کرده است؛ ردبول همچنین بین یک چهارم تا یک سوم درآمد خود را صرف بازاریابی میکند.)
در نتیجه، تنها در سال ۲۰۲۱، این شرکت بیش از نه میلیارد قوطی فروخت و بیش از ۶٫۵ میلیارد دلار درآمد داشت.
در مورد ماتشیتز؟ او سرمایهگذاری ۵۰۰۰۰۰ دلاری اولیه خود را به ارزش خالص حدود ۲۵ میلیارد دلار تبدیل کرده است. (در حالی که Chaleo Yoovidhya فوت کرد، دارایی خالص پسرش Chalerm تقریباً ۲۰ میلیارد دلار است.)
آشنا معمولاً امن تر است. کسبوکارهای موفق بیشماری با ارائه کیفیت، قیمت، خدمات و غیره بهطور تدریجی بهتر ساخته شدهاند.
اما اگر امیدوارید چیزی ایجاد کنید. جدید — و بهویژه اگر امیدوارید بازار جدیدی ایجاد کنید — پس آنچه ارائه میدهید باید در واقع جدید باشد.