42 سال پیش، مجیک جانسون 5.2 میلیارد دلار تخمین زده شد پول نایک روی میز
۴۲ سال پیش، مجیک جانسون ۵٫۲ میلیارد دلار تخمین زده شد
پول نایک روی میز
اگر در حال تماشای سریال HBO Winning Time هستید، می دانید مجیک جانسون قرارداد کفش با Nike — یکی که در نهایت ۵٫۲ میلیارد دلار ارزش داشت — تا با Converse ۱۰۰۰۰۰ دلار معامله شود.
(در یک لحظه در مورد آن ۵٫۲ میلیارد دلار صحبت خواهیم کرد.)
وقتی برای اولین بار از دانشگاه خارج شدم، همه شرکتهای تولید کفش دنبالم آمدند — و این مرد، فیل کنی ght، که به تازگی نایک را راهاندازی کرده بود.
همه شرکتهای دیگر به من پیشنهاد پول دادند، اما [Nike] نمیتوانست به من پول پیشنهاد دهد زیرا تازه شروع به کار کردند.
بنابراین او گفت: “سود داشته باشید. من مقدار زیادی سهام به شما می دهم.”
من چیزی در مورد سهام نمی دانستم. من اهل شهر هستم ما درباره سهام نمیدانیم. [می خندد]
بیایید ریاضی صحبت کنیم
بله، ۵٫۲ میلیارد دلار عدد چشم نوازی است.
اما دقیق نیست.
در حالی که نایک در تابستان ۱۹۷۹ سهام جانسون را عرضه کرد (چیزی من قبلاً در مورد آن نوشته ام)، شرکت در واقع تا دسامبر ۱۹۸۰ با قیمت ۱۸ ¢ برای هر سهم عمومی نشد. بنابراین ارزش هر سهم سهام عرضه شده به وضوح بسیار بالا است.
سپس مقدار آن وجود دارد. Winning Time فرض میکند (اگر فقط به این دلیل که مقایسه را آسانتر میکند) که Nike سهامی به ارزش ۱۰۰۰۰۰ دلار ارائه کرده است. مقدار واقعی؟ چه کسی میداند.
و سپس این است: زمان برنده شدن میگوید Nike به Magic یک دلار حق امتیاز به ازای هر کفش ارائه میکند. فروخته شد، اما احتمالاً دو برابر مقدار واقعی است. به عنوان دارن روول می نویسد، حق امتیاز استاندارد در آن زمان ۵ درصد ناخالص بود. در این مورد، حدود ۵۰ ¢ برای هر کفش.
بنابراین بله: ریاضی زمان برنده شدن جواب نمی دهد. کار نمی کند.
اما پیشنهاد نایک همچنان یک معامله بزرگ بالقوه بود.
از آنجایی که نمی دانیم Magic چند سهم ارائه شده است، بیایید یک عدد گرد را برای استفاده به عنوان مثال انتخاب کنیم. Say Magic به ارزش ۱۰۰۰ دلار سهام پیشنهاد شد. در IPO نایک، ۱۰۰۰ دلار می توانست ۵۵۵۵ سهم را خریداری کند. تنظیم برای تقسیم، ۵۵۵۵ سهم اصلی را به ۷۱۱۰۴۰ سهم و قیمت اولیه ۱۸¢ به ازای هر سهم را به ۰٫۰۰۰۰۰۴¢ به ازای هر سهم تبدیل میکند.
بنابراین مطمئناً می توانید بفهمید که چه زمانی جانسون می گوید:
پسرم اشتباه کردم؟ هنوز دارم به خودم لگد میزنم هر بار که در فروشگاه Nike هستم، عصبانی میشوم. میتوانستم در حال حاضر از خرید نایکها برای همه پول در بیاورم.
حتی اگر جانسون “فقط” ۱۰۰۰۰ دلار میگرفت. در سهام نایک، ارزش آن سهام اکنون تقریباً ۱ میلیارد دلار خواهد بود.
اما فرض بر این است که او هرگز نفروخته است
تصور کنید مثلاً ۱۰۰۰۰ دلار سهام تسلا میخرید. و سپس سهام دو برابر می شود. و دوباره دو برابر می شود. ۱۰۰۰۰ دلار اصلی شما اکنون ۴۰۰۰۰ دلار ارزش دارد. ادامه می دهید؟
اگر شما هم مثل من هستید، احتمالاً نه.
علم موافق است. تحقیقات دانیل کانمن، نویسنده کتاب بزرگ تفکر، سریع و آهسته نشان می دهد که ضررها از نظر روانی دو برابر بیشتر از سود است. (برای بسیاری از ما، یک پرنده در دست واقعاً ارزش دو نفر را در بوته دارد.)
این تعصب قابل درک است. از دست دادن به معنای دست کشیدن از چیزی است که واقعاً داریم. به دست نیاوردن به معنای دست کشیدن از چیزی تئوریک به جای واقعی است. اگر فرصتی برای کسب ۱۰۰۰۰ دلار دیگر داشته باشیم، اما این کار را نکنیم، بد است. اما اگر ۴۰۰۰۰ دلار داشته باشیم و مقداری یا تمام آن را از دست بدهیم، این واقعاً بد است.
بنابراین من من فقط حدس می زنم، اما مطمئناً می توان فرض کرد که جانسون سهام نایک خود را جایی در مسیر فروخته است. شاید برای جلوگیری از ضرر احتمالی، اما به احتمال زیاد برای تامین مالی یکی از بسیاری از سرمایهگذاریهای تجاری.
چون اشتباه نکنید: جانسون یک کارآفرین سرسخت است.
و این فرض را بر این میگذارد که نایک به Nike
معامله مجیک با نایک در سال ۱۹۷۹ آغاز میشد. نایک در موقعیتی قرار دارد – از نظر مالی، زیرساخت، هوش بازاریابی، و غیره – که میتوانید از این معامله نهایت استفاده را ببرید؟
با سال ۱۹۸۴ مقایسه کنید، زمانی که نایک با مایکل جردن قرارداد امضا کرد. در آن زمان، نایک فقط به فکر امضای قرارداد با یک تایید کننده ورزشکار نبود، بلکه به فکر ایجاد یک برند بود.
آیا نایک است. شرکتی که امروز بدون اردن است؟ قطعا نه. هدف فروش سه ساله نایک ۳ میلیون دلار بود. در واقع، فروش سال اول بیش از ۱۲۶ میلیون دلار درآمد ایجاد کرد. امروزه برند جردن تقریباً ۴ میلیارد دلار در سال درآمد دارد.
و این فقط جنبه پولی است. محبوبیت جردن — و عامل جالب کمپین های تبلیغاتی اردن محور نایک — دیگران را به خود جذب کرد. ورزشکاران حرفهای برای برند.
بدون جردن، نایک احتمالاً Nike نخواهد بود.
این بدان معناست که سهام جانسون احتمالاً به این اندازه ارزش نخواهد داشت.
همه چیزی که ما را به سمت سوگیری (و پشیمانی غیرقابل توجیه) سوق می دهد
در سال ۱۹۷۹، نایک یک تولید کننده کفش دویدن با سرمایه کم بود که تلاش می کرد وارد بازار گستردهتری شوید که تحت سلطه برندهای قدیمی است. و Converse رهبر برند کفش بسکتبال بود.
آیا ۱۰۰۰۰۰ دلار مطمئن را رد میکردید. بازیکن مسلط برای شرط بندی روی نایک؟ من این کار را نمیکردم.
مشکل آیندهنگری این است: فکر کردن به اینکه چیز درست را میدانستید آسان است. انجام دادن. مرا ببر: در دهه ۱۹۸۰، همسایه همسایه من، یک استاد علوم کامپیوتر، یک شرکت یادگیری زبان را از اتاق نشیمن خود راهاندازی کرد.
مطمئنا، اکنون میتوانم به گذشته نگاه کنم و فکر کنم، “وای، باید سرمایهگذاری میکردم. ” اما الان همین است. در آن زمان، من فکر می کردم که او بسیار خوب است، اما به نوعی عجیب و غریب است. من هرگز روی راه اندازی او سرمایه گذاری نمی کردم.
فقط در آینده به نظر هوشمندانه می رسد.
به عنوان رونالد وین، بنیانگذار فراموش شده اپل — که به طور مشهور پس از دو هفته از سهام خود در شرکت صرف نظر کرد، یک سهم مالکیت که امروز ۷۵ میلیارد دلار ارزش خواهد داشت — می گوید:
من هرگز نداشتم کوچکترین پشیمانی، زیرا با اطلاعاتی که در آن زمان در دسترس داشتم، بهترین تصمیم را گرفتم.
Magic با اطلاعات — و دانش و تجربه — که در آن زمان داشت بهترین تصمیم را گرفت.
در واقع، میتوانید استدلال کنید که تجربه نایک باعث میشود که او به یک تاجر بهتر تبدیل شود. فهمیدن چیزهایی که نمیدانست، میل او به یادگیری، رشد، و توسعه، و ایجاد مجموعهای از شرکتها و سرمایهگذاریهای خیرهکننده موفق را تقویت کرد.
بنابراین شاید او از رد پیشنهاد نایک پشیمان شود.
اما مطمئناً نمی تواند از کاری که در آن انجام داده است پشیمان شود. پاسخ به آن “اشتباه.”
و این درس واقعی مجیک جانسون و نایک است: اشتباهات گذشته شما را تعریف نمی کند.
بعد از اینکه اشتباه می کنید چه می کنید؟ این چیزی است که شما را تعریف می کند.
و آینده شما را تعیین می کند.