5 انتخاب کلمه که نتیجه می گیرد
۵ انتخاب کلمه که نتیجه می گیرد
رهبران کسب و کار برای رسیدن به اهداف خود به افراد دیگری نیاز دارند. برای تعامل با دیگران، مدتهاست بر این باور بودم که رهبران باید مأموریتی را برای شرکت خود انتخاب کنند که به زندگی کاری کارکنان معنای عمیقی بدهد. با فرهنگی که مردم را تشویق میکند تا به شیوههایی عمل کنند که این مأموریت و مردم کار درست را انجام دهند.
امروز من از یادگیری روشی نه چندان بزرگ که رهبران می توانند به نتیجه برسند شگفت زده شد: آنها می توانند کلمات مناسب را انتخاب کنند. این بزرگترین نکته من از یک وال استریت ژورنال مقالهای توسط جونا برگر، پروفسور وارتون، بر اساس کتاب جدید او کلمات جادویی: چه باید گفت تا راه خود را طی کنید.
در اینجا پنج کلمه انتخابی وجود دارد که برای من جالب بود.
۱٫ دوست ندارم، توصیه میکنم.
انتخاب کلمات قاطع، شانس اقدام شنوندگان را افزایش میدهد.
به عنوان مثال، برگر نوشت که توصیه کردن، به جای دوست داشتن چیزی، ۳۲ درصد شانس شنونده را افزایش می دهد. او نوشت که با استفاده از کلمه زیرا “به دنبال دلیل آن، انطباق را ۵۰ درصد افزایش داد”، نوشت.
رهبران باید به افراد خود کمک کنند تا دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنند.
برای این منظور، رهبران باید نقشهایی را تعیین کنند. برای مثال، به جای اینکه از کسی کمک بخواهید، از او بخواهید که کمک کننده باشد. از آنها نخواهید رای دهند، از آنها بخواهید که رای دهنده باشند – این مورد باعث افزایش ۱۵ درصدی مشارکت می شود.
علاوه بر این، برگر می نویسد، با پرسیدن از خود به جای اینکه چه کاری انجام دهید، چه کاری می توانید انجام دهید. انجام دهید، به جای پیروی از تجویز شخص دیگری، خود را برای فکر کردن به راههای جدید و خلاقانه برای حل یک مشکل باز میکنید.
۳٫ بدون ترس از شکست صحبت کنید.
مردم اغلب رهبران را کاریزماتیک می بینند. به نظر می رسد که کاریزما نه به ظاهر افراد بلکه از سطح بالای اعتماد به نفس آنها ناشی می شود. یک مطالعه نشان داد که مردم مشاوران مالی را ترجیح می دهند که اطمینان بیشتری دارند. برگر نوشت: متأسفانه، “این اطمینان از نتایج واقعی مشاوران پیشی گرفت.” مرزهای صداقت برگر نوشت که اگر میخواهید اظهارات خود را پوشش دهید، از ضمیر اول شخص استفاده کنید – به عنوان مثال، “نگرانم که نرخ بهره بالاتر ممکن است خطری برای این پیشبینی باشد.”
۴٫ از پاسخهای ناخواسته خودداری کنید، دقیق باشید.
مردم دوست ندارند رهبران به آنها پاسخهای دقیق بدهند.
به عنوان مثال، یک رهبر کسب و کار متوجه شد که شرکت او پول کمی به برخی از کارکنان می پردازد که مجبور شدند ۹۰ دقیقه زندگی کنند. دور از دفتر مرکزی شرکت برای استطاعت اجاره. این کارمندان به دلیل هزینه زیاد رفت و آمد نمی توانند سه وعده غذایی در روز را برای خانواده خود تهیه کنند.
پاسخ رهبری به این موضوع. خبر – “من آن را تحت نظر می گیرم و به شما باز می گردم” – ایده آل نبود. در عوض، رهبر باید از زبان ملموسی مانند “این هفته با کارمند ملاقات خواهم کرد و بلافاصله مشکل او را حل می کنم” استفاده می کرد.
برگر به نظرسنجی از هزاران نماینده خدمات مشتری اشاره کرد که رضایت مشتری و تکرار خرید را با ذکر مواردی مانند “من خواهم کرد” را افزایش دادند. مطمئن شوید کفشی که سفارش دادید فردا در خانه شما باشد” به جای “ما به رضایت شما اهمیت می دهیم.”
۵٫ کمک و اطلاعات بیشتر بخواهید.
در نهایت، رهبران میتوانند با پرسیدن سؤالات درست به افراد احساس اهمیت کنند.
به عنوان مثال، رهبرانی که درخواست مشاوره می کنند باعث می شوند دیگران احساس اهمیت بیشتری کنند. برگر نوشت که مشاوره خواستن باعث میشود که نصیحتکننده احساس کند «البته نظرات من ارزشمند هستند، بنابراین این شخص برای درخواست آنها باهوش است».
رهبران همچنین می توانند با پرسیدن یک سوال بعدی نشان دهند که به آنها اهمیت می دهند. او به یک مطالعه هاروارد در سال ۲۰۱۷ اشاره کرد که «پرسشهای بعدی تأثیر بیشتری دارند». به عنوان مثال، اگر یک همکار به شما بگوید که یک ارائه را دوست داشته است. از آنها بپرسید کدام قسمت جالبتر بود.
این پنج کلمه را انتخاب کنید و میتوانید افراد را به سطوح بالاتر هدایت کنید.