از گفتن “این فقط شخصیت من است” دست بردارید و شروع کنید به جای آن، این را میگوییم

از گفتن “این فقط شخصیت من است” دست بردارید و شروع کنید
به جای آن، این را میگوییم
آدام گرانت، استاد مدرسه بازرگانی وارتون و نویسنده پرفروش، نوشت: “این طوری هستم که من هستم” یک فرصت از دست رفته است. برای رشد. شخصیت سرنوشت شما نیست. این گرایش شماست . هیچ کس محدود به یک تک طرز فکر، احساس یا عمل. اینکه شما چه کسی می شوید به ویژگی هایی که دارید مربوط نمی شود. این چیزی است که شما تصمیم می گیرید با آنها انجام دهید.”
من موافقم (و نه فقط به این دلیل که “شخصیتی موافق” دارم). در کار خود به عنوان یک مربی اجرایی، به رهبران کمک میکنم تا در مورد اینکه چه چیزی میگویند و انجام میدهند – و همچنین آنچه که نمیگویند و انجام میدهند – بر افراد اطرافشان تأثیر میگذارد، فکر کنند.
بعد از انجام ۳۶۰ مصاحبه بازخورد، بر اساس آنچه همکارانشان در طول زمان مشاهده کردهاند، اغلب این بازخورد را به کسانی که مربی آنها هستم میدهم:
“شما بیشتر صحبت می کنید تا اینکه گوش دهید.”
“شما در مورد کار همکاران خود سوال می کنید اما در مورد زندگی شخصی آنها سوال نمی کنید.”
“شما فعالانه به دنبال نظرات و دیدگاههای متفاوت با دیدگاه خود نیستید.”
“شما مختصر صحبت نمی کنید یا به سرعت به اصل مطلب نمی رسید.”
“شما ایده های خود را با جزئیات بسیار عالی ارائه می دهید کمتر از جزئیاتی که شنوندگان شما می خواهند یا نیاز به شنیدن دارند.”
و اغلب اوقات، آنچه من می شنوم در پاسخ این است: “خب، این فقط شخصیت من است.”
این زمانی است که کار واقعی ما آغاز می شود. .
وقتی به بازخوردها با جمله “من اینگونه هستم” پاسخ می دهیم، در اصل مسئولیت شخصی را رها می کنیم. برای اعمال و تأثیرات ما و در حالی که شواهد علمی فراوانی وجود دارد که نشان میدهد رفتار ما ترکیبی از طبیعت و تربیت است، برای دیگران فرقی نمیکند که شما از نظر ژنتیکی بیشتر از اینکه گوش کنید، تمایل داشته باشید که صحبت کنید — یا اینگونه بزرگ شدهاید.
آنچه مهم است این است که در نظر داشته باشید که چگونه آنچه می گویید و انجام می دهید کار یا زندگی دیگران را آسان تر یا سخت تر می کند — و نشان دهید که شما نیز به این موضوع اهمیت می دهید.
بر اساس خانواده اصلیم، می توانم به طور منطقی فرض کنم که من به طور طبیعی به این موضوع علاقه مند هستم. بیشتر صحبت کنید تا گوش دادن، و همچنین به گونه ای مطرح شد که این رفتار به طور مثبت تقویت شد. در نقشهای من بهعنوان سخنران اصلی و مدرس مدرسه بازرگانی، این رفتار نیز به طور مثبت تقویت میشود، مانند «این کار من است». با این حال، در نقش من به عنوان یک مربی اجرایی، والدین، شریک و دوست، گوش دادن به اندازه صحبت کردن مهم است (اگر نه مهمتر). بنابراین، علیرغم تمایلات طبیعی و پرورش یافتهام به صحبت کردن، یاد گرفتهام چه زمانی و چگونه رویکردم را تطبیق دهم.
مانند بسیاری از موارد ما، من به سمت کسانی کشیده می شوم که از “من بودن من” قدردانی می کنند – به خصوص برای اینکه مجبور نباشم آنقدر سخت کار کنم. اما این بدان معناست که من باید تلاش بیشتری کنم تا مطمئن شوم که سبک ها و رویکردهای مختلفی در بین دوستان و همکارانم دارم. بسیاری از افرادی که صحبت کردن را به گوش دادن ترجیح می دهند، به احتمال زیاد دیدگاه های متعدد را در نظر نمی گیرند، رویکردی روشمند اتخاذ می کنند، همدلی نشان می دهند، یا متوجه نمی شوند که چیز مهمی وجود دارد که آنها نمی دانند یا نمی فهمند.
من می دانم که زیست شناسی و جامعه شناسی من سرنوشت نیستند. در نتیجه، من یک ذهنیت رشد را به کار و زندگی خود میآورم – این باور که میتوانم تغییر کنم، یاد بگیرم، توسعه پیدا کنم و سازگار شوم. در نهایت، این بدان معناست که من بیشتر به تأثیری که بر دیگران میگذارم اهمیت میدهم تا اینکه «من من هستم» را دوچندان کنم.
بنابراین، دفعه بعد که بازخوردی در مورد رویکرد خود دریافت کردید، به جای اینکه آن را با گفتن “این فقط شخصیت من است” رد کنید، سعی کنید مکالمه را با اعتراف به اینکه توانایی انجام چیزی متفاوت و بهتر را دارید آغاز کنید:
- “من تشخیص می دهم که رفتار من…”
- “من می دانم که دارم تمایل به…”
- “در حالی که ترجیح من X است، می دانم که می توانم Y را نیز انجام دهم…”
- “من متوجه شدم که عادت دارم…”
- “این رفتار من است وقتی که به آن فکر نمی کنم…”
- “آنچه در خانواده ام ثواب داشت…”
- “دوباره برای من آسان است. ..”
همه اینها نشان می دهد که شما تشخیص می دهید که شخص شما نیستید یکپارچگی — و اینکه شما در مورد اینکه چه می گویید و چه کاری انجام می دهید، حق انتخاب دارید.
شرکت ها