چگونه با شوخ طبعی تردید خود را خاموش کردم
چگونه با شوخ طبعی تردید خود را خاموش کردم
وقتی سخنرانیهایم را ارائه میکنم، مردم اغلب میپرسند، “چه چیزی در کمدینها وجود دارد که آنها را از بقیه جدا میکند؟” پاسخ من ساده است: این نوع نگاه ما به زندگی است. یک کمدین به زندگی و همه موانع، تراژدیهای آن میبیند، اشتباهات و لحظات شرم آور از منظر پوچ یا طنز. با انجام این کار، ما جدی بودن موضوع را نفی نمی کنیم، بلکه از منظری متفاوت به آن نگاه می کنیم – منظر طنز.
اجازه دهید یکی از عوامل کلیدی را با شما در میان بگذارم که به من انگیزه داد استندآپ کمدی را ترک کنم و به انجمن سخنرانی بروم. پس از اجرای یک نمایش کمدی، خیلی انرژی مثبت را احساس کردم. که باعث شد احساس کنم می توانم هر کاری را انجام دهم. گاهی بعد از نمایش، به اتاق هتلم برمیگشتم تا نوشتم در ژورنال من یا مطالبی را برای یک روال جدید کنار هم قرار دهید. احساس کردم این موج قدرت و خلاقیت در من جریان دارد، به قلم و روی کاغذ. مواقع دیگر با گروهی از مردم بیرون می رفتم تا مهمانی بگیرم، بخندم و خوش بگذرانم. نکته اینجاست که هر کاری که بعد از نمایش انجام دادم، تمام افکار منفی از بین رفت و هر مشکلی که در آن زمان داشتم قابل کنترل به نظر می رسید. من در لحظه زندگی می کردم و از آن نهایت لذت را می بردم.
در ابتدا، فکر میکردم این افزایش قدرت تابعی از منیت من است که توسط هجوم تشویقهای ایستاده، امضا دادن و افرادی که میخواهند در اطراف من باشند تحریک شده است. اگرچه همه این چیزها قطعاً به من احساس خوبی میداد، اما میدانستم که چیز دیگری در آن وجود دارد. سپس یک شب در یک نمایش، آن را به من زد. زندگی من به پایین ترین حد خود رسیده بود. یا در حال تجربه افسردگی کامل بودم یا در آستانه آن. همه ترسها و باورهای محدودکننده فکر میکردم فتح شدهام با عجله به سراغم آمد.
آن شب، تمام انرژی و شجاعتم را برای قدم گذاشتن روی صحنه جمع کردم. یادم میآید که فکر میکردم زندگی چقدر طنزآمیز است. منظورم این است که من آنجا بودم و منتظر بودم تا در مقابل یک جمعیت فروخته شده متشکل از ۵۰۰ نفر اجرا کنم که چیزی جز خندیدن و خوش گذرانی نمی خواستند – و تنها کاری که می خواستم انجام دهم این بود که گریه کنم. آن شب من صادق بودم و دو ساعت را روی صحنه گذراندم و در مورد اینکه چگونه زندگی ام ناخوشایند بود غر زدم. جمعیت آن را دوست داشتند. علی رغم احساسی که داشتم، یا شاید به خاطر احساسی که داشتم، این یکی از تماشایی ترین اجراهای دوران حرفه ای من بود.
بعد از آن، سرخوشی با شدت بیشتری از همیشه به من ضربه زد. فکر کردم این بسیار فراتر از کمدی است. من قدرت شکست ناپذیر را احساس کردم اعتماد به نفس و امید آن موقع بود که فهمیدم این موج انرژی مثبت به چه معناست. وقتی روی صحنه بودم، به حالت ذهنی متفاوتی رفتم. زمانهایی بود که من واقعاً احساس میکردم که به سطح بالاتری از آگاهی تغییر میکنم، مکانی که در آن دهان بزرگ درون سرم قدرتی نداشت.
آن شب بیشتر از عمل معمولم انجام دادم. من به وجود شوخ طبعی خود (بخشی از خود برترم که برای آشکار کردن ترس های من کار می کرد: چیزی بیش از داده های سمی از گذشته من) رها کردم و به خود برترم اجازه دادم کنترل را به دست بگیرد. من از تجربیات دردناک گذشته ام صحبت کردم. من از ناامیدی، درد، برچسب های منفی و درونی ترین ترس هایم خندیدم. من به طور سازنده خشم خود را تخلیه کردم و جمعیت آن را دوست داشتند. مثل درمان بود، اما بهتر بود چون سرگرم کننده بود و مجبور نبودم برای آن هزینه کنم.
چند روز بعد، شروع کردم به تفکر در مورد آنچه در آن شب رخ داد. بدون اطلاع من، مالک باشگاه تمام عملکرد من را ضبط کرده بود. احساس عجیبی میشنیدم که در مورد مشکلات شخصی و تاریخچهام به این شکل صمیمی غر میزنم و هیاهو میکنم. اگرچه من کسی نیستم که از بیان نظر خود اجتناب کنم، اما میدانستم که آنچه در آن شب اتفاق افتاد چیز بزرگتری بود. اگر بهتر نمیدانستم، فکر میکردم کسی نوعی سرم حقیقت را به من داده است که باعث میشود بخشهایی از خودم را که قبلاً هرگز نشان نداده بودم، آشکار کنم.
الان می دانم که این شوخ طبعی من بود که مرا به جلو هل می داد. از طریق شوخ طبعی، توانستم به حالتی بالاتر بروم. از آگاهی در آن لحظه، احساس عمیق و مطمئنی را تجربه کردم که برچسب های منفی من و ترس های متعلق به آنها دیگر من را تحت تأثیر قرار نمی دهد و واقعیت من را تعریف نمی کند.
من همچنین متوجه شدم که دلیل لذت بردن تماشاگران این بود که آنها نیز به بخشی از خود می خندیدند. داستان های من و طنز پشت آن ها به مخاطب کمک کرد تا مشکلات شخصی خود را از منظر سالم تری ببیند. حدس میزنم میتوانید بگویید موجودات شوخ طبعی ما در حال ارتباط بودند.
طنز باعث می شود متوجه شویم که در طرح بزرگ همه چیز، همه ما از یک چیز ساخته شده ایم. همه ما ترس ها، دردها، دردهای قلبی و مشکلات شخصی داریم که باید با آنها مقابله کنیم. ما فقط داستان های متفاوتی برای گفتن داریم. مهم نیست که چه کسی هستید، چه کار می کنید یا چقدر پول در می آورید. فرقی نمیکند سیاهپوست باشید یا سفید، مرد یا زن، ثروتمند یا فقیر، محافظهکار یا لیبرال، همجنسگرا باشید یا مستقیم. همه ما اشتباه می کنیم. همه ما موفقیت ها و شکست های خود را داریم. و همه ما اوقات خوب و بد داریم. شوخ طبعی به سادگی به ما کمک می کند تا آنچه را که واقعا هستیم در آغوش بگیریم و به ما آرامش می دهد تا با آن زندگی کنیم.
این مقاله در اردیبهشت ۱۳۹۵ منتشر شده و به روز شده است. عکس از Dean Drobot/Shutterstock
استیو ریزو تنظیم کننده نگرش است. شما نمی توانید در یکی از سخنرانی های اصلی او شرکت کنید و با همان نگرش ترک کنید. او یک متخصص توسعه شخصی، کمدین، سخنران انگیزشی و نویسنده پرفروش است. جای تعجب نیست که او به تالار مشاهیر سخنرانان معرفی شده است، افتخاری که از سال ۱۹۷۷ به کمتر از ۲۵۰ سخنران در سراسر جهان اعطا شده است. می توانید در اطلاعات بیشتری کسب کنید. www.steverizzo.com.
کارآفرینان