عمومیمقالات

حال بد؟ در اینجا نحوه بازگشت به یک خوب است

حال بد؟ در اینجا نحوه بازگشت به یک خوب است

سال‌ها پیش، در اواسط کار کمدی‌ام، در شهر نیویورک بودم و در حال رانندگی با ماشینی کرایه‌ای بودم که مدام خراب می‌شد. ۹۸ درجه بود، تهویه هوا کار نمی کرد و عرق از بدنم می ریخت. بدتر از آن، من در بزرگترین ترافیک جهان بودم و در حال حاضر ۴۵ دقیقه برای یک آزمون بسیار مهم تاخیر داشتم. شروع کردم به ایجاد بهمنی از احساسات منفی ، من را در روحیه بد قرار می دهد. چه چیز دیگری ممکن است اشتباه پیش برود؟ به زودی متوجه شدم که این سوال اشتباهی بود که باید بپرسم. زیرا هر زمان که شما چنین سوالی را بپرسید، جهان راه خود را برای پاسخ به شما دارد.

من به سمت باجه عوارضی رفتم که دانه‌های عرق روی صورتم جاری بود. دست در جیبم گذاشتم تا عوارض را پرداخت کنم، بلافاصله متوجه شدم که پولم را در خانه گذاشته ام. من با شگفتی از مجموعه اتفاقاتی که مرا از مقصدم دور می‌کرد، کاملاً در آنجا نشستم – و شروع کردم به شخصی کردن آن. من در واقع معتقد بودم چیزی در آنجا برایم تیراندازی می کند و به سرعت به دست می آوردم. برای یک دقیقه من در گیج بودم، آنقدر که از صدای بوق ماشین ها و فحش دادن مردم به من بی خبر بودم.

چگونه با طنز از حال بد خارج شویم

مردی که در باجه عوارضی بود، در نهایت پرسید، “آیا می توانم به شما کمک کنم؟” نمی‌دانم چه چیزی مرا تسخیر کرده است، اما گفتم: «آره، من چند تا همبرگر، دو سیب‌زمینی سرخ کرده، یک کوکاکو می‌خورم و برای خودت چیزی می‌گیرم، اسپارکی!» ظاهراً او تازه وارد این کشور شده بود و طنز من را درک نمی کرد. او گفت: «متاسفم، اما ما اینجا غذا نداریم!»

پاسخ دادم: «خب، پس بهتر است مقداری دریافت کنید، زیرا ترافیک را متوقف می کنید!» به محض اینکه جوابش را دادم متوجه شدم شروع به خندیدن کرده است. و سپس، در کمال تعجب، من نیز چنین کردم. صف طویل رانندگان پشت سر من، اما به این سرگرمی نپیوستند. بوق و نفرین ادامه داشت. “بیا، ما باید حرکت کنیم!” “مشکل اون بالا چیه؟” سپس دوست تازه پیدا شده ام سرش را از باجه عوارض بیرون آورد، به صف ماشین ها اشاره کرد و فریاد زد: «خیلی متاسفم، اما غذایمان تمام شد. لطفا غرفه بعدی را امتحان کنید!» تا آن لحظه، هر دوی ما به خاطر بیهودگی وضعیت هیستریک بودیم، زوزه می کشیدیم و حال و هوای بهتری داشتیم.

جالبترین چیز این است که او بدون پرداخت پول اجازه داد بروم. او گفت: «این تلفات به گردن من است. من تازه وارد این کشور هستم و این دومین روزی است که کار می کنم. باور کنید وقتی می گویم امروز واقعاً نیاز به خندیدن داشتم!» به او نگاه کردم و گفتم: من را باور کن، من هم همینطور! با هم دست دادیم و برای هم آرزوی روز خوبی داشتیم. من از آن باجه عوارض با دیدگاهی کاملاً متفاوت دور شدم ، قادر به کاشتن افکار مثبت در سرم و فکر کردن روش‌های سازنده برای مقابله با مهم امتحان در پیش است.

اثر گلوله برفی مثبت

و حدس بزنید چیست؟ من یک تست عالی داشتم! این کار خوبی بود که انجام دادم، زیرا منجر به یک وقفه مهم در حرفه من شد، وقفه ای که راه را برای بسیاری از فرصت های دیگر هموار کرد. من اغلب از خودم می‌پرسم، اگر با حال و هوای قبل از حادثه باجه عوارضی به آزمون می‌رفتم، چه اتفاقی می‌افتاد؟ تقریباً ماشین را چرخاندم تا به خانه بروم.

اما وقتی شروع به خندیدن کردم، تغییری فوری در خلق و خوی من ایجاد شد. من توانستم آرام شوم و در واقع پایان خوشی را برای استماع خود مجسم کنم. میدونی چرا؟ وقتی شروع به خندیدن می کنید در یک موقعیت استرس زا یا به شدت احساسی، مغز شما هیچ ثبت طولانی تر افکار منفی که به تشدید احساسات خارج از کنترل شما کمک می کند. در واقع، مغز شما اکنون در جای دیگری است و به چیز مسخره ای که شما انجام داده اید می خندد. بنابراین حتی زمانی که مغز شما به موقعیت پرتنش برمی‌گردد، مانند قبل احساس نمی‌کنید تحت تأثیر آن قرار گرفته‌اید، زیرا خنده‌تان جلوی اثر گلوله برفی را گرفته است. شما سیستم عصبی خود را تا حدی آرام کرده اید که می توانید منطقی فکر کنید و افکار خود را به یک نتیجه مثبت تر تغییر دهید.

گاهی اوقات برای ارزیابی مجدد چیزها از دیدگاه خوش بینانه تر به نظر می رسد تنها راه حل برای دیوانگی تصادفی زندگی باشد.

من دو انتخاب داشتم: فریاد زدن روی فرمان یا یافتن شوخی در یک لحظه استرس زا. من خنده را انتخاب کردم. چون واقعاً فرمان من تا به حال با من چه کرده است؟

این مقاله در ژوئن ۲۰۱۵ منتشر شده و به روز شده است. عکس LightField Studios/Shutterstock

Steve Rizzo 150x150 - حال بد؟ در اینجا نحوه بازگشت به یک خوب است

استیو ریزو تنظیم کننده نگرش است. شما نمی توانید در یکی از سخنرانی های اصلی او شرکت کنید و با همان نگرش ترک کنید. او یک متخصص توسعه شخصی، کمدین، سخنران انگیزشی و نویسنده پرفروش است. جای تعجب نیست که او به تالار مشاهیر سخنرانان معرفی شده است، افتخاری که از سال ۱۹۷۷ به کمتر از ۲۵۰ سخنران در سراسر جهان اعطا شده است. می توانید در اطلاعات بیشتری کسب کنید. www.steverizzo.com.

منبع :
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
امکان ها مجله اینترنتی سرگرمی متافیزیک ساخت وبلاگ صداقت موتور جستجو توسعه فردی