آیا می خواهید یک عادت را تغییر دهید؟ چگونه بیش از 100 نوشیدنی را متوقف کردم اونس نوشابه رژیمی در روز (به مدت 40 سال) و شروع شد به جای آب آشامیدنی
آیا می خواهید یک عادت را تغییر دهید؟ چگونه بیش از ۱۰۰ نوشیدنی را متوقف کردم
اونس نوشابه رژیمی در روز (به مدت ۴۰ سال) و شروع شد
به جای آب آشامیدنی
ما همان کاری هستیم که انجام می دهیم، و عادات زیربنای اکثر رفتارهای ما هستند — به طوری که حداقل یک مطالعه نشان میدهد ما معمولاً دلایل انجام برخی کارها را اشتباه میگیریم و برای اعمال خود توضیح علت و معلولی نسبت میدهیم.
مثال ساده: بسیاری از افراد می گویند که می نوشند قهوه چون خسته هستند و نیاز به مراجعه دارند، اما اغلب «علت» عادت است. (به این فکر کنید که «من به قهوه نیاز دارم تا کارم را شروع کنم» در مقابل «وقتی از خواب بیدار میشوم، همیشه یک فنجان قهوه مینوشم.»)
یا، در مورد من، نوشیدن شش تا هشت بطری رژیم غذایی Mtn. در ۴۰ سال گذشته هر روز شبنم کنید.
مشکل؟ عادت
اول از همه: من نمی گویم کافئین بد است. تحقیقات یک فنجان را نشان می دهد قهوه می تواند به طور قابل توجهی توانایی حل مسئله شما را بهبود بخشد. تحقیقات دیگر نشان می دهد قهوه می تواند عملکرد مغز را بهبود بخشد و پیری را کند کند. همانطور که همکار Inc. جفری جیمز می نویسد، یک مطالعه گسترده نشان می دهد که افرادی که مقدار قهوه بیشتر از کسانی که قهوه نمینوشند عمر طولانیتری دارند.
<. div class="standardText" readability="33">
مشکل این است که من از قهوه متنفرم.
اما نه نوشابه، که از مطالعه ۱۰ ساله روی بیش از ۲۶۰۰۰۰ نفر بسیار بد است. /a> نشان داد افرادی که بیش از چهار قوطی نوشابه در روز مینوشیدند، ۳۰ درصد بیشتر از افرادی که نوشابه نمینوشیدند، در معرض افسردگی بودند.
مقصر؟ بدیهی است که شیرین کننده های مصنوعی.
اما به همین دلیل تصمیم گرفتم کمتر نوشابه بنوشم. من از کافئین به عنوان دارو استفاده نکردم، اگرچه به وضوح بود.
نوشیدن نوشابه یک عادت بود. همینو نوشیدم. بیدار شدم، نوشابه خوردم. یک وعده غذایی خورد، نوشابه نوشید. در خانه تمرین کرد، یک نوشابه نوشید. من از روی عادت به طور پیش فرض نوشابه مصرف کردم.
و از روی ناچاری، زیرا سردردهای ترک کافئین فریاد برانگیز هستند. با این حال، میتوانستم آن موقعیت را مدیریت کنم: فقط باید مقدار زیادی Diet Mtn را حفظ کنم. شبنم در دست است.
به جز زمانی که من سفر کردم. این به این معنی بود که یا برای صبح روز بعد چند بطری در شب به دست میآورید، یا صبح از خواب بیدار میشوید و گاهی اوقات در خیابانها به دنبال یک فروشگاه باز میگردید. این یک درد بود، اما آنقدر دردی نبود که جرقهای برای تغییر ایجاد کند.
سپس یک روز پسرمان گفت: “کاش اینقدر نوشابه نمی خوردی.”
و بنا به دلایلی فکر کردم، “آره، احتمالا نباید.”
راه حل؟ تغییر را بهعنوان یک «رژیم غذایی» در نظر نگیرید.
مشکل، البته، این نبود عادت داشتن. نوشابه فقط وسیله نقلیه تحویل بود. مشکل این بود که سه یا چهار دهه مصرف بسیار زیاد کافئین را از شیر گرفته بودم.
می توانستم خودم را به مقدار معینی نوشابه در روز محدود کنم. به جای شش یا هشت بطری، شاید پنج. یا چهار. اما اگر اوایل روز به چند نفر ضربه زدم و بعد از ظهر “بیرون” بودم، چه؟ در آن صورت، شهر سردرد مقصد احتمالی من بود.
یا اگر تصمیم بگیرم بدون کافئین را با نوشابه کافئین دار مخلوط کنم، چه؟ این به طور طبیعی مصرف کافئین من را کاهش می دهد. با این حال، از نظر لجستیکی، بهخصوص زمانی که از خانه دور هستید، این مشکل به نظر میرسید.
مشکل هر نوع «رژیم غذایی» همین است. ” رژیم های غذایی محدود کننده هستند. رژیمهای غذایی انتخابهایی را مجبور میکنند که انجام آنها، بهویژه در شرایط خاص، دشوار باشد.
از سوی دیگر، قوانین نیازی ندارند. قدرت اراده از آنجایی که من هر روز را با یک نوار پروتئین شروع میکنم، تصمیم گرفتم همیشه برای صبحانه آب بنوشم: این قانون بود. برای آسانتر کردن کار، از قدرت انتخاب معماری استفاده کردم و همیشه یک بطری آب در کنار لپتاپم نگه داشتم.
ساده است؟ کاملا. اما نکته اینجاست: من می نوشم چون تشنه هستم. من آنقدر به میزان مصرف کافئین خود عادت کرده بودم که هرگز افزایشی احساس نکردم. (البته اگر زیاد بنوشم احساس ناراحتی میکردم.) آب تشنگی مرا برطرف میکرد، بنابراین برای جبران آبی که مینوشیدم، نوشابه بیشتری ننوشیدم.
من هنوز همان مقدار مایع را می خوردم، اما اکنون مقداری از آن آب بود.
و من سردرد نداشتم.
سپس این قانون را تمدید کنید.
در عرض چند روز تصمیم گرفتم که همیشه برای ناهار هم آب بنوشم. چرا که نه؟ همه چیز خوب پیش می رفت.
به علاوه، من بیشتر به طعم آب عادت می کردم. در گذشته آب می خوردم، اما آب را «دوست نداشتم». بی مزه به نظر می رسید. بی مزه مه اما از آنجایی که من بطری آب را روی میز خود داشتم، آن را همانجا رها کردم و گهگاه به جای نوشابه، به سراغ آن می رفتم. (و من آن بطری را دوباره پر کردم، به جای اینکه هر بار یک بطری جدید تهیه کنم، زیرا این کار باعث میشد تا با مقدار آبی که مینوشیدم هماهنگ باشم، و هر بار که این کار را میکردم، کمی به من روحیه میداد. احمقانه؟ مطمئنا. اما موثر است. .)
و نکته اینجاست: من انتخاب نکردم که در آن لحظات نوشابه ننوشم . این باعث میشود آن را به یک رژیم غذایی تبدیل کنید – در واقع، انتخاب برای جلوگیری از منفی – و رژیمهای غذایی بد. رژیم های غذایی شما را مجبور می کند خود را محدود کنید. وقتی گاهی آب مینوشیدم، این انتخاب مثبتی بود، و انتخابهای مثبت همیشه آسانتر هستند، زیرا باعث میشوند احساس خوبی نسبت به خودمان داشته باشیم.
انکار خود نیاز به اراده دارد. احساس خوب در مورد خود، خود را تقویت می کند.
باز هم بدون رژیم. فقط قوانین.
به مرور زمان، این قانون را به هر وعده غذایی تعمیم دادم. و از آنجایی که من تمایل دارم بعد از هر لقمه غذا بنوشم – یک عادت دیگر – به این معنی است که مصرف نوشابه من به طور چشمگیری کاهش یافته است. این بدان معناست که مصرف کافئین من به طرز چشمگیری کاهش یافته است.
این بدان معناست که میتوانم بین وعدههای غذایی مقدار زیادی آب بنوشم، بدون اینکه دچار سردرد شوم.
و در عرض یک ماه — که زمان زیادی به نظر می رسد، تا زمانی که آن را با چهل سالی که اساساً گذرانده بودم مقایسه کنید. فقط نوشابه مینوشید — من کمتر از یک بطری نوشابه در روز مینوشیدم. در حال حاضر من به طور متوسط نصف بطری یا بیشتر هستم.
مطمئنا این برای سلامتی من خوب است. حتی اگر اینطور نبود، دیگر لازم نیست نگران مطمئن شدن از موجود بودن نوشابه باشم. یک چیز کمتر برای فکر کردن؟ من همیشه به آن علاقه دارم.
چرا به بوقلمون سرد نرفتم؟ این هرگز نکته نبود. نکته این بود که کمتر نوشابه بنوشید. قوانینی که من ایجاد کردم و عاداتی که به دست آمد، این امکان را فراهم کردند.
علاوه بر این: در تلاش برای “کامل” بودن، خطری وجود دارد. “در هر چیزی. کمال نیاز به سطحی از سختگیری، تمرکز و گاهی اوقات خودداری دارد که حفظ آن بسیار دشوار است.
اما حفظ عادات آسان است. عادت ها به کمال نیاز ندارند. عادات نیازی به اراده ندارند. ما فقط کاری را که انجام میدهیم، اغلب بدون فکر کردن انجام میدهیم.
گاهی اوقات این چیز خوبی است. اغلب اینطور نیست.
اما وقتی از یک قانون به جای رژیم غذایی برای تغییر یک رفتار قدیمی استفاده می کنید، خیلی راحت تر می شود یک عادت بد را با یک عادت مثبت جایگزین کنید.
حتی عادتی که ۴۰ سال در راه بود.
بزرگ شده