آنچه در رویکرد چابک گم شده است
آنچه در رویکرد چابک گم شده است
من چند دهه است که در کسب و کار شرکت های مربیگری فعالیت می کنم، اما اخیراً وارد تجارت تحقیقاتی شدم. . ایده های مدیریت ایده های خوبی هستند، اما آنها فقط همین هستند. اگر میخواهید ثابت کنید که چه چیزی باعث نتایج مالی میشود – و اگر به بهبود زندگی کارکنانی که این نتایج را هدایت میکنند اهمیت میدهید – به تحقیقات کاربردی نیاز دارید.
دوستانم در دانشکده بازرگانی هاروارد مدتی است که این را به من میگویند، بنابراین با آنها صحبت کردم تا به من کمک کنند تا اعتبار یک رویکرد مدیریتی را که تعامل اقتصادی مینامیم، آزمایش کنم. همه چیز در مورد مشارکت با کارکنان برای خدمت رسانی سودآور به مشتریان است. ما دقیقاً منظورمان از تعامل اقتصادی را تعریف کردیم و آن را در پنج شیوه مدیریتی مدون کردیم. با گذشت سه سال از این تحقیق، نتایج قانع کننده اولیه را به اشتراک گذاشتیم در این صفحات (جزئیات بیشتر در کتابی که با جان کیس نوشتم ارائه شده است–شرکای حقوق و دستمزد).
در حالی که من از طرفداران سرسخت این رویکرد هستم (و با ادامه تحقیقات برای تقویت همبستگی بین مشارکت اقتصادی و متعصب بیشتر میشوم. رشد سودآور)، من دوست دارم نسبت به فرآیندهای بهبود بیگانه بمانم. ایده های زیادی وجود دارد، و چیزهای زیادی برای تحسین در مورد آنها وجود دارد. چابک ابتدا به ذهن خطور می کند.
که توسط مدیران فکری مدیریت و مدیران اجرایی شرکت های بزرگ به طور یکسان مورد استقبال قرار گرفته است، مجموعه ای از ابزارهای بسیار موثر است. برای طراحی محصولی که در همه انواع زمینه های کاری اعمال می شود. Agile از برنامه ریزی سنتی گام به گام چشم پوشی می کند و کار را به “دوی سرعت” کوچکتر دو هفته ای تقسیم می کند، جایی که تیم های خود مدیریت بر روی قطعه ای تمرکز می کنند که می توانند به راحتی با آنچه در دست دارند پردازش کنند. چندین گروه به طور همزمان چندین کار را انجام می دهند و امکان آزمایش اولیه نمونه اولیه با مشتریان را فراهم می کنند.
به روزهای مربیگری من، قبل از هرکسی خارج از سازمان صنعت نرمافزار نام چابک را شنیده بود، من با Capital One کار میکردم – مشتری تا حدودی بزرگتر از اکثر شرکتهای خصوصی کوچک تا متوسط که من معمولاً مربیگری میکردم.
ما به مدیر دن مورتنسون کمک میکردیم تا واحد پشتیبان شرکت، معروف به خدمات تولید، که مرکز هزینه در نظر گرفته میشد، تغییر دهد. دن فکر میکرد که اگر افراد سازمانش فکر و عمل کنند که انگار یک مرکز سود است، این واحد میتواند کارآمدتر به مشتریان خدمت کند. مورتنسون گفت: “اگر قرار است خدمات تولید یک تجارت باشد، پس افرادی که برای آن کار می کنند باید یاد بگیرند که مانند افراد تجاری فکر کنند.”
او و جان ماورز، رئیس HR، تغییر در طرز فکر را مدیر عامل، برای “صاحبان متعهد متعهد” لقب دادند. برای همه مقاصد، چابک بود. کار این واحد به چندین عملیات ارزش افزوده تقسیم شد. آنها با مشتریان داخلی خود مشورت کردند تا مشخص کنند کدام عناصر دارای ارزش بیشتری هستند و با هر یک از این مشتریان “قراردادهای مجازی” منعقد کردند. سپس تیم ها شروع به ایده پردازی روش هایی برای بهبود عناصر کلیدی، آزمایش و اجرای ایده های جدید خود در پرواز کردند.
درست مانند تیم های چابک، آنها نیز به دقت نتایج خود را پیگیری کردند. و آنها ایده ها و دستاوردهای خود را از طریق مقالات منتشر شده در اینترانت شرکت به اشتراک گذاشتند. در طی ۱۸ ماه، هزینه های خدمات تولیدی ۵٫۶ میلیون دلار کاهش یافت و هم کارمندان و هم مشتریان خوشحال تر از همیشه بودند.
در اینجا بهترین اخبار در مورد چابک وجود دارد. اگر شرکت یا استارتآپ کوچکتری را اداره میکنید و نمیتوانید از عهده آموزش گسترده Fortune-500 برآیید، لازم نیست برای بهرهمندی از مزایای اصول چابک به یک پزشک با حسن نیت تبدیل شوید. در واقع، متوجه خواهید شد که هیچ چیز جادویی در مورد پرز چابک وجود ندارد – این صرفاً بر اساس اصول مدیریتی استوار است که کار می کنند، مهم نیست که آنها را چه می نامید. از بسیاری جهات، چابک فقط یک مدیریت شفاف و مبتنی بر تیم است.
از بسیاری جهات، Economic Engagement.
هر دو بر پایه استقلال هستند. تک تک کارکنان این قدرت را دارند که مانند مالکان فکر و عمل کنند. تیم ها با مسئولیت پذیری و شفافیت خود مدیریت می شوند و مسئولیت طوفان فکری و اجرای نوآوری ها را بر عهده دارند. تمرکز آنها بر ارائه خدمات بهتر به مشتریان است. برنده شدن به طور عینی تعریف می شود و پیشرفت به سمت اهداف به وضوح دنبال می شود. همه می دانند که نقش آنها چگونه با عملکرد کلی تیم مرتبط است. همه اینها باعث شد که واحد دان کپیتال وان و تیمهای چابک در همه جا، شرکای شادتر و سالمتری در کسبوکار باشند. من این کار را در شرکتهای مهندسی، شرکتهای محوطهسازی، سازمانهای خدمات سلامت دیدهام.
فقط یک تفاوت واقعی وجود دارد و آن هم قابل توجه است.
تعامل اقتصادی متکی به غرامت اقتصادی، یکی از پنج شیوه کلیدی آن این بدان معناست که ارزش اقتصادی افزایشی ایجاد شده توسط تیم ها باید با آن اعضای تیم به اشتراک گذاشته شود. این بدان معناست که کارمندان به جای دستهای مزدور، شرکای قابل اعتماد در نظر گرفته میشوند، و همه این فرصت را دارند که درباره کسبوکار بیاموزند، در موفقیت آن سهیم باشند و در ثروتی که به ایجاد آن کمک میکنند سهیم شوند.
اگر افراد بدانند که عملکرد شغلی آنها با انگیزه ای مانند پاداش سه ماهه مرتبط است، احتمالاً راه های جدیدی برای ایجاد نتایج بهتر ایجاد خواهند کرد. آنها به طور طبیعی برای کارآمدتر شدن نوآوری می کنند – یافتن راه هایی برای پایان دادن به کار سریعتر یا بهبود کیفیت بدون از دست دادن هزینه. آنها به دنبال رویکردهای جدید برای ارائه خدمات بهتر به مشتریان خواهند بود. به طور خلاصه، کارکنان متعهد در دنیای علت و معلول زندگی می کنند. آنها درک می کنند که چگونه اقدامات آنها به موفقیت کل سرمایه گذاری کمک می کند. طبق تعریف، برنامههای تشویقی قرار است بر رفتار افراد در حین کار تأثیر بگذارند.
این فقط خوب نیست. جوجو، این یک تجارت هوشمند است. واقعاً چگونه می توانید انتظار داشته باشید که کارمندان خود مانند صاحبان فکر کنند؟ تعامل اقتصادی نه تنها به کارکنان نشان می دهد که چگونه کسب و کار خود را بهبود بخشند، بلکه مرتباً به آنها یادآوری می کند که چرا این کار را انجام می دهند.
دلیلی وجود دارد که چابک وقتی به صحنه میرسد مانند آتشسوزی گسترده میشود، و چرا ما هنوز در مورد آن صحبت میکنیم. چون کار می کند. نرم افزار بهتر و ارزان تر به نظر می رسد، به نظر می رسد توسعه دهندگان کار متمرکز را دوست دارند و مشتریان بیشتر درگیر هستند. وقتی سایر بخشها متوجه شدند که تیمهای توسعه چقدر چابک و یکپارچه هستند، شروع به اتخاذ این روشهای عملیاتی برای همه چیز، از بودجهبندی گرفته تا بازاریابی و استخدام کردند. و حتی اگر نمیتوانید برنامههای آموزشی عظیم را میزبانی کنید، یا از همه پیشنهادات چابک فناوری و اصطلاحات استفاده کنید، همچنان میتوانید سوار آن قطار شوید. فقط مطمئن شوید که در سفر کارمندان خود را همراه خود می برید.