۳ درس در مورد هنر دانستن اینکه چه زمانی باید خود را بگیرید
شلیک کرد
اولین باری که به تیراندازی اسکیت رفتم، آنقدر زیاد و با اختلاف زیاد از دست دادم که مردم به من می خندیدند. من لیاقتش را داشتم.
برای من اهمیتی به خنده نداشت – یا شکست خوردن، حتی در مقابل مردم. این (تقریبا) لذت بخش است. اینطوری یاد میگیرم اما من از شکست خوردن بدون اینکه بدانم چگونه بهتر شوم مشکل دارم. این احساس بی معنی می کند. من به درستی در تیراندازی با اسکیت آموزش ندیده بودم و نمی دانستم چه اشتباهی انجام می دهم. به همین دلیل، هرگز نمیخواستم دوباره از اسکیت عکاسی کنم، و تا زمانی که از هتل پریملند ریزورت بازدید کردم، قصد نداشتم این کار را انجام دهم – یک اقامتگاه خیرهکننده ۱۲۰۰۰ هکتاری در کوههای بلو ریج که سفر و اوقات فراغت آن را یکی مینامید. از بهترین استراحتگاه های جنوب.
< سامی هاول، مربی تیراندازی پریملند، ما را در امتداد یک جاده کوهستانی راند. همان طور که مبارزاتم را توصیف کردم، عظمت ما را بلعید. حداقل اینجا، در بالای کوه، هیچ کس شکست من را نمی بیند جز هاول. اما او به من اطمینان داد که اغلب با مهمانانی مانند من روبرو می شود. برای آموزش به آنها، او پشت سر آنها می ایستد و تماشا می کند و نکاتی را ارائه می دهد، زیرا آنها با تفنگ شلیک نشده خود به دنبال هدف می روند. بعد از چند دقیقه اسلحه را پر می کند و می گوید به دستور او شلیک کنند. «وقتی میگویم شلیک کنید، بوم! او میگوید: «هربار آن را میشکنند.
من به پریملند رسیدم در حالی که درباره نحوه گرفتن (و ضربه زدن) بیگ شات تحقیق میکردم، و تیراندازی اسکیت فرصتی برای آزمایش آموختههایم فراهم کرد. بعد از شنیدن دستورات هاول، ۹۸% مطمئن بودم که بهتر تیراندازی خواهم کرد.
همانطور که به سمت سکوی تیراندازی چوبی رفتیم، ۹۸ شد ۱۰۰٫ همانطور که او توضیح داد تمرین کردیم. من شش ضربه اول را زدم – بیشتر از کل آن روز اول – و همه می گویند، مثل یک فرد متفاوت شلیک کردم. این درس شماره ۱ به من داد: مربیگری و آموزش مناسب بسیار مهم است.
در اینجا چیزهای دیگری آموخته ام.
۱٫ ابتدا یک دسته عکس کوچک بگیرید. سپس، به خود فشار بیاورید.
دنیای فناوری هر روز مشاغل خود را رها می کند، در حالی که تقریباً ۹۰٪ شرکت های ساختمانی نمی توانند کارگران واجد شرایط کافی پیدا کنند. این نوسان برخی از افراد را وادار می کند که بخواهند عکس بزرگ را انجام دهند. این باعث میشود دیگران بدشان بیاید، زیرا اگر از دست بدهند، نمیدانند به چه چیزی برمیگردند.
آمار (و عقل سلیم) نشان میدهد که هر چه جوانتر باشید، تمایل بیشتری به پذیرش آن دارید. بیگ شات، چه تغییر شغل یا حرفه. همچنین به احتمال زیاد از دست می دهید زیرا چیزهایی را که نمی دانید نمی دانید. فقدان هر چقدر هم که دردناک است، ارزشمند است. من متوجه شدم که در مسیر آپالاچی در اولین سفر شبانهام با کولهپشتی.
باران شدیدی بارید که مسیر به یک نهر آب روان به عمق اینچ تبدیل شد. وسایل بارانی ارزان من از کار افتاد (نمی دانستم – اشتباه ۱ بهتر است) و لباس های روی بدن و کوله پشتی ام خیس شده بود. من همچنین مرتکب اشتباهی شدهام که اکنون آن را یک خطای خندهدار پوشیدن پنبه میدانم (اشتباه ۲ نمیدانستم بهتر است)، که خشک شدن آن برای همیشه طول میکشد. علاوه بر این، دما ۱۰ درجه سردتر از چیزی بود که من برای آن آماده شده بودم (نمی دانستم- بهتر است اشتباه ۳). دهه ۵۰ بالا و آفتابی آب و هوای پیاده روی عالی است. بالای ۴۰ سالگی و خیس بودن خطرناک است. بی تجربگی من را در معرض خطر قرار داد.
از شانس، گروه من به سرپناهی برخورد کرد که از ما در برابر عوامل محافظت می کرد. بدون آن پناهگاه، شاید دیگر هرگز کوهنوردی نمی کردم. با آن، درسهای ارزشمندی آموختم – به ویژه در مورد اینکه چگونه شکست در یک بیگ شات، من را برای بعدی آماده میکند. از آن زمان، من در ویرجینیا، آلاسکا، کالیفرنیا، نیومکزیکو و بسیاری از مکانهای دیگر پیادهروی کردهام، هر کدام کمی جسورانهتر، و هر کدام از آنچه قبلاً یاد گرفتهام استفاده میکنند.
این بهار، ۱۱ سال پس از آن وحشتناک. برای اولین بار پیاده روی، یک پیاده روی سه روزه و دو شبه را در اوزارکس برنامه ریزی و اجرا کردم. من رهبری گروهی متشکل از ۱۴ نفر دیگر را بر عهده گرفتم – عکس بزرگی که هرگز نمی توانستم بدون این که ابتدا عکس های کوچکتر زیادی را انجام دهم، بگیرم.
۲٫ نگران نباشید که عکس بزرگ شخص دیگری چگونه به نظر می رسد.
جاش وایز در نسکار به عنوان زمزمه کننده راننده شناخته می شود. او که یک مربی بهینهسازی است، عملکردهای خیرهکنندهای را از رانندگان با رویکردی جامع با تمرکز بر هنر، تناسب اندام، سلامتی، سختی ذهنی و موارد دیگر. او آنقدر خوب است که برخی از مشتریانش در مورد او صحبت نمی کنند، زیرا نمی خواهند کسی بداند چه چیزی به بیگ شات آنها دامن می زند.
در ماه می، همانطور که مشتریانش تمرین می کردند، با وایز همکاری کردم. او از آنها خواست که دورهای بیگ شات را اجرا کنند (اصطلاح او پر رنگ تر است) و سپس دورهای محافظه کارانه (که او آن را “بدون لغزش” می نامد) اجرا کنند. یک دور بیگ شات تهاجمی است و با چرخش لاستیک ها و چرخش ماشین به طرفین مشخص می شود. در یک دور بدون لغزش، هیچ یک از این موارد قرار نیست اتفاق بیفتد.
من راننده ای به نام شلدون کرید را تماشا کردم. دورهای اولیه من آن چیزی نبود که دورهای بیگ شات کرید به نظر می رسید، بلکه این بود که حتی دورهای محافظه کار او هم تهاجمی بود – شاید به اندازه دورهای بیگ شات یک راننده دیگر تهاجمی بود. این به این دلیل است که کرید در مسابقات آفرود بزرگ شد، سبکی از رانندگی که در آن لاستیکها میچرخند و ماشین در هر دور میلغزد. این بدان معناست که او راحتتر از اینکه ناراحت است. در حالی که برخی از رانندگان باید تحت فشار قرار گیرند تا تهاجمیتر باشند، اما باید به کرید گفته میشد که در مورد راحتتر کردن کار عمدیتر عمل کند.
۳٫ شما باید زمانی که فرصتی به دست میآید آماده باشید، تشخیص دهید که چه زمانی این شانس را دارید و تصدیق کنید که کنترل را در دست ندارید.
«میراث عجیب و غریب» اینگونه است که دیوید کلی، استراتژیست ارشد جهانی J.P. Morgan، بازار کار پس از همه گیری. “رکود در راه است!” یک تیتر می گوید “نه اینطور نیست!” می گوید بعدی. یک عکس بزرگ در میان عدم قطعیت چالش برانگیز است. بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که بر اساس اطلاعات موجود تصمیم گیری کنید، هرچند ناقص باشد.
این را در حین گذراندن دوره های موج سواری و انجام تحقیق در مورد اینکه چگونه هوش مصنوعی و تجربیات انسانی موج سواران را در مسیری بی پایان قرار می دهد، یاد گرفتم. تلاش برای امواج کامل در خطر ساده سازی بیش از حد، هوش مصنوعی میلیاردها نقطه داده را برای پیش بینی اینکه امواج چگونه خواهند بود، اصلاح می کند و سپس موج سواران برای لذت بردن از آنچه هوش مصنوعی پیش بینی کرده است، دست و پا می زنند.
اما هوش مصنوعی پیش بینی می کند که همه امواج چگونه خواهند بود، نه اینکه چگونه باشند. هر موج چگونه خواهد بود. مربی من امواج را در حین نزدیک شدن تماشا کرد و فقط به من اجازه داد در موج هایی که خوب به نظر می رسیدند موج سواری کنم. من دو نفر اول را تقریباً تا آخر سوار کردم. انتخاب سوم او، در حالی که از دو مورد اول قابل تشخیص نبود، بلافاصله روی سرم کوبید، گویی در سقف اتاق زیر شیروانی را باز کردم و یک صندوق عقب افتاد.
از مربیم پرسیدم که چرا آن موج در حالی که بقیه غلت می زدند سقوط کرد. شانه بالا انداخت. ندانستن بخشی از سرگرمی است. برخی از امواج سقوط می کنند، برخی غلت می زنند. بهترین کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که موجی را انتخاب کنیم که ظاهر خوبی داشته باشد، بایستیم و سوار شویم – هر چقدر هم که طول بکشد.
این مقاله در ابتدا در سپتامبر/اکتبر ۲۰۲۳ منتشر شد نشریه SUCCESS< مجله. عکس از Bennett Walker/Shutterstock.com
مت کراسمن نویسنده ای مستقر در سنت لوئیس. او در مورد ورزش، سفر، ماجراجویی و پیشرفت حرفه ای می نویسد. به او ایمیل بزنید [email protected]. /div>