مدیر عامل اپل، تیم کوک، این برند است داستان سرا
مدیر عامل اپل، تیم کوک، این برند است
داستان سرا
هنگامی که اپل راه اندازی می کند محصولات جدید، همانطور که در روز چهارشنبه با آیفون ۱۴ و اپل واچ سری ۸ انجام شد، هر بلندگو در حین ارائه وظیفه ای دارد. برخی کارشناسانی هستند که محصولات را ساخته اند، برخی دیگر متخصص فنی هستند و برخی دیگر شرکای شخص ثالث هستند.
مدیر عامل اپل تیم کوک نقش قصه گو را بازی می کند. نقش اصلی، نقشی که هر کارآفرین یا رهبر تجاری باید در ارائه محصول بعدی یا ارائه محصول خود ایفا کند.
آشپز با این کار آشنا شد. هر درس ارتباط او می تواند از رئیس سابق خود، استیو جابز. جابز متوجه شد که مردم محصولات کامپیوتری را به دلیل “سرعت و فید” نمی خرند. در عوض، مردم برای حل مشکلات یا غنیتر کردن زندگی خود محصولاتی را خریداری میکنند.
کوک همچنین میداند که افراد کمی برای خرید به فروشگاه هجوم میآورند. اپل واچ اولترا جدید است زیرا دارای قاب تیتانیومی ۴۹ میلی متری است. اما ممکن است آنها مجذوب داستانهای مشتریان واقعی شوند که اپل واچ خود را برای نجات جانشان اعتبار میدهند.
برای مثال، کوک به او گفت. داستان زن جوانی که در صندلی عقب هواپیمای کوچکی که پدرش خلبان آن بود به خواب رفته بود. هنگامی که هواپیما بر فراز درختان در کوه های دورافتاده پوشیده از برف ورمونت سقوط کرد، از خواب بیدار شد. هواپیما به شش تکه تقسیم شده بود و آنها کیلومترها از تمدن فاصله داشتند. اما اپل واچ او همچنان کار می کرد. او با خدمات اورژانس تماس گرفت تا آنها را نجات دهند.
ممکن است داستانهای مشتریان شما چندان دراماتیک نباشد، اما احتمالاً به بسیاری از داستانها دسترسی دارید. باید شنیده شود. در اینجا چند مکان برای یافتن آنها وجود دارد.
ایمیل ها را بخوانید.
معروف است که کوک ساعت ۳:۴۵ صبح از خواب بیدار می شود تا در روز پرش کند. در خلوت صبح، بدون حواسپرتی، ایمیلهای کاربران اپل را میخواند. البته، کوک نمیتواند همه آنها را بخواند، اما میگوید مطالعه بخشی ضروری از روز اوست، زیرا به او اجازه میدهد با تقاضاهای بازار در ارتباط بماند.
برخی از این نامهها بخشی از بخش «تیم عزیز» میشوند که عرضههای اخیر محصولات اپل را آغاز کرده است. من قطعه داستان را دوست دارم. این بسیار جذاب تر از پریدن مستقیم به جزئیات محصول است.
با ما تماس بگیرید.
از طریق وبلاگها، ایمیلها، خبرنامهها و شبکههای اجتماعی خود از افراد داستان بخواهید. فیدهای رسانه ای فقط درخواست بازخورد نکنید. داستان بخواهید یک تفاوت وجود دارد. بازخورد معمولاً به شکل “محصول عالی است، اما آیا می توانید نسخه ای بسازید که با XYZ کار کند؟” داستانها با این جمله شروع میشوند، “محصول شما زندگی من را تغییر داد. در اینجا چگونه است.”
گاهی اوقات لازم است داستان را جستجو کنید. من روزانه دعوتنامههایی برای اتصال در لینکدین دریافت میکنم، بنابراین اغلب میپرسم آن شخص چگونه مرا پیدا کرده است. آنها معمولاً به یکی از مقالات یا کتاب های من استناد می کنند. در بیشتر موارد برای دریافت کامل داستان باید پیگیری کنم. وقتی این کار را انجام میدهم، داستانهای الهامبخشی ارائه میدهند که چگونه محتوا به آنها کمک کرد تا سرمایهگذاران را جلب کنند، شرکتی را راهاندازی کنند، تغییری در شغل ایجاد کنند، یا یک مصاحبه شغلی انجام دهند.
داستانها بیپایان هستند، اما برای کشف آنها باید زیر سطح زمین را حفاری کنم.
داستانها را ضبط کنید.
ارائه اپل در روز چهارشنبه با ویدیویی آغاز شد که در آن برخی از مشتریانی که به کوک نامه نوشتند در حال خواندن داستانهایشان در دوربین نمایش داده شد. واضح است که تیمی از فیلمبرداران و تدوینگران هفتهها یا ماهها قبل از راهاندازی برای جمعآوری داراییها سر کار بودند.
وقتی پیدا کردید. یک داستان مشتری خوب، آن را ضبط کنید. سپس برای استفاده از داستان، به همراه عکسها یا ویدیوهایی که میتوانید در صفحه محصول قرار دهید یا در طرح کسبوکار بعدی خود قرار دهید، اجازه بگیرید. متوجه خواهید شد که در بیشتر موارد، افرادی که طرفداران شرکت شما هستند، خوشحال می شوند که اشتیاق خود را به اشتراک بگذارند.
داستان های مشتری همه جا هستند تنها کاری که باید انجام دهید این است که نگاه کنید و به اشتراک بگذارید.