با قطع این موارد، ارتباطات خود را بهبود بخشید موارد اضافی
با قطع این موارد، ارتباطات خود را بهبود بخشید
موارد اضافی
وقتی در اواخر دهه ۱۹۹۰ در Nickelodeon Online شروع به کار کردم، یکی از مدیران به من توصیه هایی کرد که هرگز فراموش نخواهم کرد. او گفت: “هرگز از کلمه “سرگرم کننده” استفاده نکن، و مرا به چالش کشید تا از طریق صحنه های توصیفی، جزئیات شاد و شوخی های هوشمندانه سرگرمی را به نمایش بگذارم. در نتیجه آن راهنمایی، کار من همیشه از نظر خلاقیت متقاعدکننده و خاص برند بود. نویسندگان این تکنیک را بهعنوان «نمایش، نگو» میشناسند.
اما رهبران نیز از این درک سود میبرند. اجتناب از آنچه من «صفت های بد» می نامم – صفت هایی به قدری عمومی و گسترده که عملاً هیچ تأثیری ندارند. ما آنها را همیشه در سخنرانیهای رهبری، ایمیلها، پستها و ویدیوها میبینیم که توضیح میدهند یک ایده چقدر «عالی» است، تأثیر «شگفتانگیز» آن را به اشتراک میگذارند، و تفکر «بسیار خوب» را که در پروژه وجود دارد تمجید میکنند.
این کلمات مفید به نظر می رسند، اما چقدر تاثیر دارند؟ سرخ کن هوا می تواند عالی باشد، کف شوی می تواند شگفت انگیز باشد، و ذوب ماهی تن می تواند بسیار خوب باشد. مطمئناً نباید از همان کلمه ای برای توصیف یک ایده تجاری موفق استفاده کنم که برای یک ساندویچ استفاده می کنم (حتی اگر نان را کاملاً کبابی کرده باشند).
برای واضح بودن، نمیگویم همه صفتها حذف شوند. فقط معنی ترین آنها را انتخاب کنید. اگر از طرفداران استیو جابز هستید، جیسون آتن، مقاله نویس فناوری، اشاره می کند که جابز تا حد امکان از کلمات کمتری استفاده می شود، به طور خاص از صفت های بیش از حد استفاده شده مانند “جدید”، “عالی”، “شگفت انگیز”،
اینطور نیست که او هرگز از آنها استفاده نکرده است. “اما وقتی او این کار را کرد، آنها معنی پیدا کردند.”
این دو مجموعه صفت را با هم مقایسه کنید:
- مهم
- عالی
- فوق العاده
- شگفت انگیز
- خیلی خوب
- فوری
- سودآور
- کارآمد
- بی سابقه
- نجاتبخش
اصطلاح بد گروه ۱ در مقایسه با صفت های گروه ۲ تقریباً بی معنی هستند. وقتی می گوییم چیزی “عالی” یا “بسیار” است. خوب است،” نشانه کمی از مقیاس، دلیل، یا معنای خاص وجود دارد.
جفری جیمز، استراتژیست بازاریابی، در مورد اهداف بد صحبت می کند (بدون استفاده از آن. کلمه) که در ارتباطات شرکتهای فناوری که محصولاتشان را توصیف میکنند. جفری می نویسد: “بازاریاب همیشه برای اعلام محصول “هیجان زده” است، محصولی که “نوآورانه”، “پیشگام” و البته “پیشرو صنعت” است.” , “بیشتر نویسندگان بازاریابی – هم در انتشارات و هم در تجارت – تفاوت را درک نمی کنند.”
پس چرا ما از عبارات بد استفاده کنید؟ زیرا آنها سریعتر و آسانتر از جستجو برای کلمات و عبارات خاص هستند. اما تصور کنید تأثیر این عبارات اگر مدیری آنها را برای شما بگوید یا ایمیل کند:
وای لیزا، جدیدترین بازاری که کشف کردید می تواند به یک جریان درآمد کاملاً جدید منجر شود!
———————- —–
این کمپین تأثیر شگفت انگیزی خواهد داشت. من از شما دعوت می کنم به ما بپیوندید!
این کمپین مراقبت های بهداشتی را در دسترس تر و مقرون به صرفه تر می کند. من از شما دعوت می کنم که به ماموریت ما برای نجات و بهبود زندگی بپیوندید!
——— ——————
من معتقدم استراتژی بازاریابی ما ضعیف است.
من معتقدم استراتژی بازاریابی ما بیش از حد بر مزایای محصول تمرکز دارد و به اندازه کافی بر مشتری نیست. نیاز دارد.
راهی برای ارتقای عبارات بد به پاسخهای تأثیرگذار این است که بپرسید و پاسخ دهید چرا – پیشنهاد چه تأثیر مثبتی دارد. یا احساساتی که برای تأثیرگذاری طراحی شده اند؟
چرا دستاورد لیزا “عالی” بود؟ (زیرا می تواند منجر به جریان درآمد جدیدی شود.)
چرا این کمپین تاثیر “شگفت انگیز” خواهد داشت؟ (زیرا دسترسی به مراقبت های بهداشتی را افزایش می دهد و جان انسان ها را نجات می دهد.)
چرا استراتژی بازاریابی ضعیف بود؟ (زیرا به اندازه کافی بر نیازهای مشتری تمرکز نکرده است.)
وقتی آن مزیت خاص را شناسایی و بیان کردید، دیگر حتی دیگر نیاز به کلمه بد بیهوده دارد. توجه کنید که چگونه دو مثال بهبودیافته، عبارات بد اصلی را ندارند.
مثل “سرگرم کننده”، “عالی”، “نه” بد» و حتی «جالب»، عبارات بد کلماتی هستند که – در صورت قطع شدن – باعث میشوند نکات رهبری را با لیزر و نه شلنگ آتش نشانی نشان دهید. و مطمئنا نه فقط در مورد باب اسفنجی.