3 چیز که رهبران تجاری می توانند از رئیس جمهور اوکراین بیاموزند زلنسکی
۳ چیز که رهبران تجاری می توانند از رئیس جمهور اوکراین بیاموزند
زلنسکی
اخرین تهاجم به اوکراین، علیرغم هشدارهای فراوان، بسیاری را غافلگیر کرد. با چنین تشدید نظامی تکان دهنده، وحشت برای بسیاری از مردم در داخل و خارج از اوکراین آسان بود. در آن زمان نمیدانستیم چه اتفاقی ممکن است بیفتد. با این حال ما یک میل شدید – حتی یک نیاز – برای انجام کاری را احساس کردیم. اما چی؟ اگرچه درگیری در اوکراین هزاران مایل دورتر در حال گسترش است، اما تجزیه و تحلیل درس های آن می تواند نحوه واکنش رهبران به اختلالات و تهدیدها را نشان دهد.
مدیریت تهدید کووید-۱۹ برای مثال، هنوز در ذهن اکثر رهبران مهم است. اما اختلال در نظم روزانه به یک بیماری همه گیر محدود نمی شود. اختلالات مشابه زمانی رخ می دهد که بازار فرصتی برای ادغام ایجاد می کند، فرصتی برای افتتاح دفتر در خارج از کشور وجود دارد، یا قیمت سهام سقوط می کند و مجموعه ای از تصمیمات سخت را مجبور می کند. در حالی که سیستم قرن بیستم از کسانی حمایت می کرد که مزایای خود را در کارایی و مقیاس افزایش می دادند، آب و هوای مدرن به رهبرانی پاداش می دهد که عمدی به سمت سازگاری و انعطاف پذیری در مواجهه با عدم اطمینان حرکت می کنند.
برای رهبران آسان است که از نیاز به انجام “کاری” احساس ناامیدی کنند، بدون اینکه لزوماً بدانند آن کار چیست. باید باشد. وقتی مسیر پیش رو نامشخص است، و ما کمبود منابع داریم، سه اقدام وجود دارد که رهبران باید انجام دهند:
ایستادن هیچ کاری انجام نمی دهد
<.>
وقتی از من پرسیدند برای آماده شدن برای به عهده گرفتن فرماندهی در افغانستان چه کار متفاوتی انجام می دهم، فقط تا حدی به شوخی پاسخ دادم: “برو به آب های سفید”. رفتینگ.” به من پیشنهاد دادم که همراه با رئیس جمهور، معاون رئیس جمهور، وزیر دفاع و دیگر رهبران کلیدی امنیت ملی باید چندین جعبه آبجو، کیسه های چوب شور خریداری کرده و به سمت یک رودخانه حرکت کنیم. شنوندگان طوری به من نگاه می کردند که من دیوانه هستم.
منظورم این بود که چالش های واقعی که به طور مشترک با آنها روبرو خواهیم شد در آن نقطه، شناسایی به وضوح دشوار است، و شروع حل آن غیرممکن است. بهترین زمان ما برای ایجاد رابطه، ایجاد اعتماد و ایجاد پایههای رابطهای که در ماههای بعد ضروری خواهند بود، صرف میشد.
به طور خلاصه، رهبران بزرگ عجله نمی کنند و فقط “کارها را انجام می دهند.” اما آنها عمل می کنند. در مواقعی که نیاز آشکار به اقدام قاطع وجود دارد، اما جهت آن مشخص نیست، آنها بر ایجاد حس قوی از هدف مشترک در تیمهای خود تمرکز میکنند – که ممکن است با توقف اول شروع شود تا به یاد بیاورند که آن هدف مشترک چیست. در وهله اول، و اینکه چگونه تصمیمات رهبری باید پیروان سازمان را حفظ کند و متناسب با محیط عملیاتی باشد.
برگشت به اصول اولیه.
بعد از ۱۱ سپتامبر، بسیاری از واحدهای نظامی می خواستند با عجله به جنگ بروند، اما یگان های بالغ به جنگ رفتند. برد تفنگ، افزایش زمان در ورزشگاه، و تمرکز بر انسجام درون تیمهایشان. آنها با تمرکز عمدی بر روی اصول، میدانستند که هر اقدامی که بعداً انجام دهند، یک تیم کاملاً آماده و متحد، بدون توجه به چالش، ارزشمند خواهد بود.
از لحظه تهاجم، زلنسکی بر اصول اساسی محافظت از مردم خود و دفاع از میهن آنها تمرکز کرده است. این شامل کار کردن کانالهای بینالمللی برای جلب حمایت، امتناع از ترک یا عقبنشینی علیرغم درخواستهای غرب، و ایجاد یک ستاد عملیاتی برای عملیات نظامی و تخلیه است.
مبانی کسب و کار شما چیست؟ اقداماتی که همیشه می توانید انجام دهید تا اطمینان حاصل کنید که برای سازمان موفقیت آمیز هستید و به وعده هدف مشترک خود عمل می کنید، چیست؟ اگر بتوانید به این سؤالات پاسخ دهید، هم میتوانید تیم را تثبیت کنید و هم میتوانید برای چالشهای بعدی که پیش رو دارید، «اره را تیز کنید».
به شما بدهید. مردم اولین قدم در مسیر هستند
غرق شدن در انتخاب ها بسیار آسان است. «پارادوکس انتخاب» در شرایط عادی یک دشمن خطرناک است. در زمان وقوع اضطرار می تواند کاملاً ترسناک باشد. برای مثال، طرح ارتش روسیه برای تهاجم تا حد زیادی در ساختار بسیار متمرکز و فرماندهی و کنترل نیروهای روسیه شکست خورده است. آنها برای انطباق با نیروهای اوکراینی که با خودمختاری غیرمتمرکز عمل میکنند و دائماً برنامههای عملیاتی را برای ناکام گذاشتن پیشرفتهای روسیه تطبیق میدهند، تلاش کردهاند. ژنرالهای بلندپایه روسی که فاقد دانش میدانی هستند، هنگام مواجهه با این تهدید دائماً در حال تغییر وحشت زده و یک سری تماسهای بد برقرار کردهاند.
به عنوان رهبر، وظیفه ما ایجاد و برقراری مجدد نظم است. در مواقع بحرانی، حتی اگر ندانیم راه به کجا منتهی می شود، می توانیم با ارائه یک نقشه راه، انتخاب های زیادی را در جای مناسب خود قرار دهیم. به این معنا نیست که همه پاسخ ها را داشته باشید. این به معنای داشتن آگاهی از موقعیت است، حدس زدن آگاهانه در مورد آینده و سپس اشاره به اولین قدم در مقابل ما در آن مسیر. اولین قدم باید از اصول کسب و کار ما مطلع شده و با هدف مشترک سازمان ما هماهنگ باشد.
در تجارت، ما شاهد اجرای این فرمول در طول همه گیری بودیم. رهبران ممکن است بهترین مسیر را برای حرکت ندانند. اما صرف زمان برای اطمینان از غرق نشدن قایق اولین قدم حیاتی بود. رهبران مؤثر، در حالی که تلاش میکردند بفهمند یک موقعیت در حال تحول چه چیزی را میطلبد، در درجه اول بر محافظت از اعضای تیم خود تمرکز کردند، در حالی که ارتباطات را برای کاهش اضطراب تیمشان افزایش دادند. آنها یک تمرکز منحصر به فرد را فراهم کردند – ابتدا ایمنی – و نقاط تماس منظمی که افراد خود را در یک دوره وحشتناک عدم اطمینان به جلو هدایت کردند.
غذای آماده
در تجربه من، این رهبرانی هستند که با شرایط تغییر ناگهانی و با پاهای خود روی زمین سازگار می شوند و برای یک روز دیگر زنده می مانند. تعدادی از رهبران این کار را در مواجهه با کووید-۱۹ انجام دادند. پرزیدنت زلنسکی این را از طریق تسلط خود در ارتباطات جمعی نشان داده است و از تخصص خود در رسانه برای ارتباط با مخاطبان جهانی و رهبری مردم خود در یک پلت فرم عمومی استفاده می کند
استعفای بزرگ، کووید-۱۹، تورم، اعتراضات عدالت نژادی، و جنگ در اوکراین همگی نمونه هایی از رویدادهای ناگهانی هستند که پیامدهای گسترده و گسترده ای را برای آینده ایجاد کرده اند. شاید بیش از هر عامل دیگری، این رویدادهای عدم قطعیت عظیم می توانند حس کنترل را از ما سلب کنند. در مواجهه با پیچیدگیها و پاسخهای نامشخص، به راحتی میتوان احساس عصبانیت، ناامیدی و حتی کمی بیقرار کرد. اما لازم نیست این احساس را داشته باشیم. ما میتوانیم تنظیم مجدد، بازگشت به اصول اولیه و مقابله با بحرانها را در یک مرحله انتخاب کنیم. این پایه ثابت زمینه ای را برای راحت شدن با هرج و مرج و سردرگمی در اطراف فراهم می کند و به شما اجازه می دهد تا زمانی که دیگران وحشت می کنند آرام باشید. و شما را در موقعیت عالی قرار میدهد تا از فرصتهای جدیدی استفاده کنید که وقتی دیگران خیلی ترسیدهاند یا بیش از حد استرس دارند که نمیتوانند اقدام کنند، به وجود میآیند.