عمومی

چگونه شرکت من از یک گاراژ به یک IPO در زیر یک سال تبدیل شد دهه — و شما هم می توانید

چگونه شرکت من از یک گاراژ به یک IPO در زیر یک سال تبدیل شد
دهه — و شما هم می توانید

در سال ۲۰۱۹، تنها پنج ماه پس از راه‌اندازی شرکت پتوی وزنی خود، Bearaby، کاترین هام ایمیلی از یک خریدار در خانه دریافت کرد. خرده فروش مبلمان West Elm. خریدار مقاله ای در مورد پتوهای Bearaby خوانده بود و می خواست از نمایشگاه این شرکت بازدید کند تا شخصاً محصول را ببیند. تنها مشکل: Bearaby نمایشگاه نداشت.

“ما دو نفر با پنج چرخ خیاطی در یک گاراژ بودیم.” هام می گوید. هام، ۳۹ ساله، به جای شرکت در جلسه در گاراژ، پتوهای ۳۰۰ پوندی Bearaby را روی واگن هتلی که قرض گرفته بود، بسته بندی کرد و آنها را در دفتر مرکزی West Elm در بروکلین. پتوهای ۲۰ پوندی و دست بافت بسیار محبوب بودند. ناگهان، Bearaby توزیع ملی در وست الم داشت.

“این لحظه‌ی محوری بود،” هام می‌گوید. در آن مرحله، ما نمی‌دانستیم چگونه بازاریابی دیجیتال انجام دهیم، و فقط در حال یافتن تناسب محصول با بازار بودیم.» تا پایان سال ۲۰۲۰، Bearaby به ۲۱ میلیون دلار فروش سالانه رسید. سال بعد، درآمد تقریباً دو برابر شد.

مثل بسیاری از محصولات سریع السیر، پتوهای Bearaby ناشی از یک نیاز شخصی بود. در سال ۲۰۱۷، هام آلمانی الاصل زمانی که به عنوان اقتصاددان در بانک جهانی کار می کرد، یک پتوی وزن دار برای کمک به خوابش سفارش داد. این محصول جواب داد – فشار تمام بدن یک پتوی سنگین سطح سروتونین و ملاتونین بدن شما را بالا می برد – اما پر از دانه های پلاستیکی بود که او را خیلی داغ می کرد. بعد از اینکه Hamm متوجه شکافی در بازار برای نسخه تنفس پذیرتر شد، روی نمونه اولیه با استفاده از نخ های لایه ای متراکم ساخته شده از پنبه ارگانیک کار کرد. او سپس کار خود در بانک جهانی را رها کرد و یک سال به خود فرصت داد تا شرکت را راه اندازی کند.

Boxed هم بنیانگذار و مدیر عامل چیه هوانگ می داند که معامله یک دفتر شرکتی با یک گاراژ خانوادگی چگونه است. وکیل سابق و کارآفرین بازی های موبایلی، شرکت خرده فروشی آنلاین خود را در گاراژ نیوجرسی والدینش در سال ۲۰۱۳ راه اندازی کرد و اقلام خانگی مانند دستمال توالت و دستمال کاغذی را به صورت عمده می فروخت. پس از رشد فروش از ۴۰۰۰۰ دلار به بیش از ۱۰۰ میلیون دلار در تنها سه سال، Boxed به عنوان Costco برای Millennials شهرت پیدا کرد. دسامبر گذشته، هوانگ Boxed را عمومی کرد و ۱۹۸ میلیون دلار در IPO خود جمع آوری کرد.

در حالی که از گاراژ می رفت تا زنگ را به صدا درآورد. بورس اوراق بهادار نیویورک در کمتر از یک دهه رویای هر بنیانگذار است، چالش های جدید فراوانی دارد.

“موارد بسیار بیشتری وجود دارد. هوانگ، ۴۰ ساله، می‌گوید: فشار و بسیاری از انتظارات دیگر، و همه چیز برای دنیا قابل مشاهده است. از سوی دیگر، احساس می‌کنم هر ساعت از روز چیز جدیدی یاد می‌گیرم، بنابراین به عنوان یک کارآفرین بسیار جذاب است.»

ما هام و هوانگ را در دفاتر باکسد در منهتن نشستیم. سپس از آنها خواستیم در مورد اینکه Bearaby باید به دنبال رشد بعدی باشد و اینکه چرا شغل یک مؤسس همیشه در حال تغییر است–اما هرگز آسان تر نمی شود صحبت کنند.

HAMM: ما کارمندان اولیه‌ای داریم که هنوز با ما هستند، اما اکنون در مرحله‌ای هستیم که به متخصصان کارکشته بیشتری نیاز دارم. چه زمانی می دانستید که زمان مناسبی برای وارد کردن استعدادهای بعدی است؟

- چگونه شرکت من از یک گاراژ به یک IPO در زیر یک سال تبدیل شد
دهه -- و شما هم می توانید

HUANG: شبیه زمانی بود که فکر می کردم زمان مناسبی برای جمع آوری سرمایه است. اگر جذب سرمایه و ارزش گذاری جدید شرکت را نداشتیم، جذب آن سطح از استعدادها دشوار می شد. آنها مشاغل بزرگ و راحت را با دستمزد بالا ترک می کنند، پس چرا به اینجا می آیند؟ حتی برای من، دائماً احساس می‌کنم باید خودم را دوباره اختراع کنم و بپرسم که آیا خودم را استخدام می‌کنم، زیرا هیچ شباهتی در کاری که امروز انجام می‌دهم در مقایسه با کاری که در گاراژ انجام می‌دادم وجود ندارد. شما باید تیم خود را به چالش بکشید و این انتظارات را زودتر تعیین کنید.

HAMM: از کجا می‌دانستید در هر مرحله ای که مجموعه مهارت های مورد نیاز خود را داشتید، و چگونه توانستید آن را به دست آورید؟

HUANG: متاسفانه هر بار مجبور بودم به روش سخت یاد بگیرم. در آن لحظاتی که حساب می‌کنید و می‌پرسید: “آیا من هنوز فرد مناسبی برای این کار هستم؟” و پاسخ این است که «مطمئن نیستم»، سپس باید از خود بپرسید، «آیا برای ادامه دادن هیجان دارم؟» و احتمالاً پاسخ مثبت خواهد بود. «آیا حاضرم یاد بگیرم؟» احتمالاً دوباره بله. سپس باید بگویید: “اینها مهارت هایی هستند که من باید آنها را توسعه دهم یا در آنها بهتر شوم.”

HAMM : آیا اکثر یادگیری‌ها از طریق مربیان بود؟

HUANG: در موارد مختلف مراحل شرکت، داشتن مشاوران و راهنماهایی که به آنها اعتماد داشتم بسیار مهم بود. نکته خوب این است که اکنون افراد زیادی در شرکت‌های با رشد بالا وجود دارند که پیدا کردن افرادی برای صحبت با آنها آسان‌تر است که می‌دانند در چه شرایطی هستید.

HAMM: یک سال و نیم پیش، ما پنج نفر بودیم و اکنون در اطراف هستیم ۳۰ نفر. چگونه بفهمم که زمان مناسب برای ایجاد فرآیندهای جدید است؟

HUANG: همه، از جمله من، آن پارانویایی را که شما احساس می‌کنید، دارند. آیا سیستم های ما به اندازه کافی خوب هستند؟ چرا سیستمی برای این کار وجود ندارد؟ اگر این اتفاق بیفتد، رویه عملیاتی استاندارد چیست؟ در طول سال اول در گاراژ، این روش فقط به هر قیمتی انجام می شد. اما اکنون، اگر به مرکز ما بیایید، به معنای واقعی کلمه یک بریدگی وجود دارد که جارو بعد از جارو کردن زمین می رود. این یک شبه اتفاق نمی افتد. بین پارانویای خود و داشتن اپراتورهایی که می‌دانند ظاهر خوب چیست، فکر می‌کنم شما خواهید دید که فرآیندهایتان در طول زمان به طرز خوبی رشد می‌کنند.

- چگونه شرکت من از یک گاراژ به یک IPO در زیر یک سال تبدیل شد
دهه -- و شما هم می توانید

HAMM: شما اشاره کرده اید که سعی می کنید به اطراف نگاه کنید گوشه ها از معامله با شرکت‌های CPG گرفته تا داشتن زیرساخت انبار خود، لحظات استراتژیک زیادی وجود داشت. آیا همیشه این شما بودید که ایده ها را مطرح می کردید؟

HUANG: در ابتدا، من داشتم یک مشکل مدیریت خرد واقعاً بد است. اما همچنین می‌دانم که چیزهای خاصی وجود دارد که باید درگیر آن‌ها شوم، و قطعاً هدایت شرکت یکی از آنهاست. به دلیل جایی که می نشینید و مسئولیت های شما چیست، می بینید که در بازار خارجی چه اتفاقی می افتد و همچنین در چه چیزهایی خوب هستید و در داخل خوب نیستید. حتی C-suite شما آن نمای کامل و ۳۶۰ درجه را ندارد.

HAMM: گذشته چند ماه، ۵۰ درصد از وقتم را صرف مردم، ۲۵ درصد را برای محصول و سپس ۲۵ درصد دیگر را صرف ساختن برند کرده ام. چگونه زمان خود را اولویت بندی می کنید؟

HUANG: اگر به آن مانند نمودار ون فکر می کنید، هر چیزی که واقعاً در آن مهارت دارید با چیزهایی که واقعاً به آن علاقه دارید همپوشانی دارد – کارهایی که باید در طول روز انجام دهید، زیرا برای شما و شرکت خوب هستند. سطل بعدی هر چیزی است که در آن مهارت دارید اما واقعاً از آن لذت نمی برید. برای صلاح شرکت، باید به انجام آن وظایف ادامه دهید. سخت ترین سطل چیزهایی است که از آنها لذت می برید اما واقعاً در آنها خوب نیستید. چیزهایی که باید کنار بگذارید.

HAMM: در مورد استراتژی، اکنون که دو پتنت داریم ، تعجب می کنم: آیا باید فقط مجوز پتوها را بگیریم؟ یا خودمان آنها را بفروشیم اما سعی کنیم بازار کوچکتری داشته باشیم؟ آیا باید به محصولات دیگر فکر کنیم؟

HUANG: فقط شما می توانید آن را حل کنید. اگر استراتژی را به مدیر اجرایی خود برون سپاری کنید و نتیجه ندهد، هیچ کس در شرکت آن را قابل قبول نمی داند اگر بگویید: “خب، مدیر ارشد اجرایی ما را به مسیر اشتباه هدایت کرد.” آنها فقط می گویند: “این شغل شما نیست؟”

HAMM: به عبارت در مورد جمع آوری کمک های مالی، در روزهای اولیه چگونه تصمیم گرفتید که شرکای مناسب چه کسانی را وارد کنید؟

HUANG: مواقعی بود که چاره ای نداشتیم. مثل این بود که “اگر می خواهید چک بنویسید، برای شرکت مناسب هستید.” این تنها معیار بود. در برخی از دورهایی که ما این شانس را داشتیم که انتخاب کنیم، فکر می‌کنم آنچه واقعاً مهم بود فراخوانی مراجع آنها بود. تعداد بسیار کمی از بنیانگذاران وقت می گذارند تا به درستی به افرادی که می خواهند به عنوان شریک معرفی کنند اشاره کنند. و فقط با شرکت هایی که به شما می گویند تماس نگیرید. همچنین باید به آنهایی که جواب ندادند زنگ بزنید. همیشه صحبت کردن با آن شرکت‌ها درباره نحوه رفتار آن سرمایه‌گذار در زمان‌های بد برای من جذاب بود.

HAMM: منظره تجارت الکترونیک را چگونه می‌بینید؟ با تغییرات اخیر در iOS 14، به دست آوردن مشتری به این آسانی نیست. آیا چیزی وجود دارد که بتوانید آن را به اشتراک بگذارید که برای شما مفید باشد؟

HUANG: آنچه قدیمی است دوباره جدید است. اساساً همه شرکت‌های فناوری را دیدید که دوباره آگهی‌های Super Bowl را می‌خرند، زیرا با تغییرات حریم خصوصی، هدف قرار دادن آن مشتریان آسان نیست. بنابراین همه در حال تلاش برای پست مستقیم و تلویزیون هستند. همه این کانال‌هایی که چند سال پیش مرده بودند در حال بازگشت بزرگی هستند زیرا همه باید دوباره از آنها استفاده کنند.

 شما در مورد اوج و فرودهای کارآفرینی صحبت کرده‌اید. آیا چیزی وجود دارد که برای مقابله با آنها به آن بازگردید؟

HUANG  من باید مدام به خودم یادآوری کنم که زیاد بالا یا پایین نروم، زیرا بالا و پایین ها برای سلامت روان شما خوب نیستند. وقتی زنگ بورس را به صدا درآوردم، احساس کردم می‌توانم دنیا را تصاحب کنم، اما واقعیت این بود که باید یک ساعت بعد سر کار برمی‌گشتیم.

از شماره مه/ژوئن ۲۰۲۲ مجله Inc.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
امکان ها مجله اینترنتی سرگرمی متافیزیک ساخت وبلاگ صداقت موتور جستجو توسعه فردی