راهنمای درونگرا برای معرفی خود: بهترین راه برای معرفی خود (مخصوصاً در تنظیمات گروه)
راهنمای درونگرا برای معرفی خود: بهترین راه
برای معرفی خود (مخصوصاً در تنظیمات گروه)
بعد از اینکه همه نشستیم، برگزارکننده گفت: “بیایید کمی وقت بگذاریم و در اتاق بگردیم و همه خود را معرفی کنند. “
سپس ضربهای به میان آمد. او گفت: «و در حالی که در آن هستید، چند لحظه وقت بگذارید و کمی در مورد خودتان به ما بگویید.»
من همیشه با بخش “کمی درباره خودت به ما بگو” از یک معرفی خودم مشکل دارم. من میتوانم با بیمزه و کسلکننده پیش بروم (مطالب زیادی در اختیار دارم) اما خب، بیتفاوت و کسلکننده است. یا میتوانم سعی کنم باهوش باشم، اما تلاشهایم برای شوخ طبعی معمولاً باعث میشود مردم بخندند – به جای اینکه با من – بخندند.
سپس طول وجود دارد. خیلی کوتاه باشید و مردم فکر کنند که شما بی علاقه و بیعلاقه هستید. خیلی طول بکشید و متوجه می شوید که از خودتان پر شده اید.
معرفی خودم کار بزرگی نیست. اما به نوعی به نظر می رسد کار بزرگی است.
سپس یک فرمول ساده ایجاد شده توسط مربی ارتباطی Andrea Wojnicki که باعث می شود خودتان را معرفی کنید آسان است.
فرض ساده است: فقط مقدمه خود را به حال، گذشته و آینده تقسیم کنید.
ارائه
حال آسان است. اگر در یک محیط حرفه ای هستید، با عنوان شغلی و شرکتی که در آن کار می کنید شروع کنید. اگر فوراً واضح نیست، چند جزئیات در مورد کاری که انجام می دهید اضافه کنید. به عنوان مثال، ممکن است بگویید، “من دوک الینگتون هستم. من مالک Ellington Music هستم. ما سازهای برنجی می فروشیم.”
در مورد من، نام شرکت نامربوط است. بنابراین میتوانم بگویم، “اسم من جف هدن است. من یک سخنران، نویسنده، نویسنده ارواح، و یکی از ویراستارهای مجله Inc. م.”
اما به خاطر داشته باشید که اگر چند خط فاصله دارید، باید به قسمتهایی که برای مخاطب اهمیت دارد بچسبید. بگویید من در حال بازدید از یک کارخانه هستم که ممکن است درباره آن برای Inc بنویسم. در این صورت، «من جف هدن هستم، ویراستار برای مجله Inc. » زیاد است.
کلید این است که بر آنچه میخواهید در مورد خودتان بگویید تمرکز نکنید، بلکه بر آنچه که دیگران باید درباره شما بدانند تمرکز کنید.
این کار را انجام دهید، و توصیف حال شما آسان است.
گذشته
شرح حال ممکن است کافی باشد. اما شاید نه.
مورد بازدید من از یک کارخانه را در نظر بگیرید. در این مورد، برای من مفید است که اضافه کنم: “قبل از این، من ۲۰ سال در زمینه تولید کار می کردم.”
در حالی که این فقط یک جمله، اعتبار ایجاد می کند و به ایجاد رابطه کمک می کند. بهعلاوه، افرادی که تور را هدایت میکنند میدانند که ما به زبان مشابهی صحبت میکنیم. اگر بخواهند در مورد سوابق من بیشتر بدانند، می پرسند و بسیار مایلند که شرح آن را بشنوند.
درست مانند زمان حال، بر آنچه که مخاطب باید درباره شما بداند تمرکز کنید.
شرح حال ممکن است کافی باشد. اما شاید نه.
مورد بازدید من از یک کارخانه را در نظر بگیرید. در این مورد، برای من مفید است که اضافه کنم: “قبل از این، من ۲۰ سال در زمینه تولید کار می کردم.”
در حالی که این فقط یک جمله، اعتبار ایجاد می کند و به ایجاد رابطه کمک می کند. بهعلاوه، افرادی که تور را هدایت میکنند میدانند که ما به زبان مشابهی صحبت میکنیم. اگر بخواهند در مورد سوابق من بیشتر بدانند، می پرسند و بسیار مایلند که شرح آن را بشنوند.
درست مانند زمان حال، بر آنچه که مخاطب باید درباره شما بداند تمرکز کنید.
<.>آینده
در اینجا قسمت “کمی درباره خودت به ما بگو” وارد می شود.
یا نه. یکی از راههای اجتناب از “چه چیزی می توانم در مورد خودم بگویم که از راه دور جالب است؟” این است که کمی جوجیتسو اجتماعی، هنر باستانی برگرداندن تمرکز بر روی افراد دیگر، ایجاد کنید.
تظاهر کنید من در آن هستم. سمیناری در مورد میهمان بهتر پادکست بودن (در حالی که من هرگز در یک پادکست شرکت نکرده ام، اگر مرا در یک پادکست شنیده باشید، ممکن است فکر کنید که این ایده خوبی است.) به جای به اشتراک گذاشتن چیزی شخصی، می توانم بگویم: “و من واقعاً علاقه مند به یادگیری نحوه پاسخ دادن هستم. سوالات با جملات به جای پاراگراف.”
این نشان میدهد که من علاقهمند و درگیر هستم. این کمی آشکار است. من به وضوح می دانم که می توانم طولانی مدت باشم. و این خود تحقیر کننده است، موقعیتی که من به شدت به هر چیزی که از راه دور شبیه به لاف زدن به نظر می رسد ترجیح می دهم.
رویکرد دیگر اشتراک گذاری چیزی است که امیدوارید به آن برسید. شاید به مدرسه برگشتی شاید به تازگی به این منطقه نقل مکان کرده باشید و از ریشهگذاری در چنین مکان خنکی لذت ببرید.
شاید بخواهید یک ماراتن بدوید. میتوانید بگویید: “و من برای دویدن ماراتن تمرین میکنم، حتی اگر این با تمایل ژنتیکی من به کاناپهها مغایرت دارد.” (به شما گفتم که باهوش نیستم.)
همه ما کارهایی داریم که می خواهیم انجام دهیم. فقط یکی از مواردی که احساس میکنید با مخاطبان طنینانداز خواهد شد را به اشتراک بگذارید. یا یکی را انتخاب کنید که این کار را نکند. این واقعیت که «جزئیات شخصی» شما مرتبط نیست، فقط آن را شخصیتر میکند.
صرفنظر از این، سعی کنید آن را در یک یا نگه دارید. دو جمله به معرفی خود به عنوان نسخه ای از یک آسانسور فکر کنید. کوتاه، شیرین، دقیق، و امیدوارم به یاد ماندنی.
به عنوان مثال، “من جف هدن هستم. من یک ویراستار برای مجله Inc. . قبل از آن به مدت ۲۰ سال در زمینه تولید کار می کردم. از اینکه ببینم چگونه توانسته اید توان عملیاتی را افزایش دهید، اما به نحوی ضایعات را نیز کاهش دهید، هیجان زده هستم.” حالا مخاطب میداند من کی هستم، چرا آنجا هستم، و به طور ضمنی از این واقعیت که من به وضوح میخواهم از آنها یاد بگیرم، متملق میشوند.
این یک مقدمهای است که میتوانم بدون نگرانی یا تردید انجام دهم، زیرا به من مربوط نیست.
مطمئناً، معرفی شما درباره شماست، اما واقعاً مربوط به شما نیست.
div class=”standardText” readability=”32″>
این مربوط به افراد دیگر است.
این چیزی است که همه چیز ارزشمند است. تمایل دارد.
ملاقات